عصر جدید در همزیستی میمون و انسان: 300 سال بعد در دنیای پس از سزار؛ این فیلم دنباله‌ای بر جنگ برای سیاره میمون‌ها در سال 2017 و چهارمین فیلم از جدیدترین راه‌اندازی مجدد مجموعه سیاره میمون‌ها در کل است. همچنین به گفته سازندگان احتمالا این اولین قسمت از یک سه گانه جدید خواهد بود که به گفته کارگردان وس بال، «در روند میراث» سه فیلم قبلی قرار می‌گیرد. اکنون ما در بررسی زیر به شما خواهیم گفت که آیا «پادشاهی سیاره میمون‌ها» مبنایی برای شروع سه گانه بعدی دارد یا خیر؟! در ادامه با نقد فیلم Kingdom of the Planet of the Apes همراه ویجیاتو باشید.

نقد فیلم Kingdom of the Planet of the Apes

در اولین تصاویر این فیلم ما شاهد این هستیم که سزار مرده است؛ نژاد میمون رهبر خود را از دست داده و باید سرنوشت خود را تعیین کند. ما پس از نمایش این صحنه 300 سال به سوی آینده حرکت می‌کنیم. اکنون این سیاره دستخوش تغییر بزرگی شده است. شهرها متروک هستند و ساختمان‌ها با خزه، پیچک و تاک‌ پوشیده شده است. این یعنی بشریت به عصر حجر بازگشته است؛ و به نظر توانایی برقراری ارتباط و تفکر هوشمندانه را نیز از دست داده است.

به طور کلی انسان‌ها در این دوره به گروهی وحشی بدل شده‌اند که در غارها و جنگل‌ها زندگی می‌کنند. در نتیجه اکنون میمون‌ها بر زمین حکومت می‌کنند. اما از همان ابتدای شروع فیلم روشن است که زمان زیادی از جنگ بزرگ گذشته است. نسل‌هایی که اکنون روی زمین زندگی می‌کنند دیگر به یاد نمی‌آورند که جهان قبلاً چگونه بوده است. حتی سزار برای آنها یک افسانه است؛ یک شخصیت عرفانی قهرمان بدون هیچ نقصی!

نقد فیلم Kingdom of the Planet of the Apes

اما از سوی دیگر آن شورای میمون‌ها در زمان سزار، اکنون به قبایل مختلف تقسیم شده و در سراسر قاره گسترش یافته‌ است. در این میان شخصیت تازه معرفی شده نوآ (اوون تیگ) در این فیلم، نماینده قبیله‌ای است که پرندگان را پرورش می‌دهند. نکته جالب پیرامون این شخصیت آن است که در ظاهر نوآ مانند سزار به همزیستی بین هر دو گونه اعتقاد دارد.

ما برای اولین بار نوآ را در روز امتحان بزرگی ملاقات می‌کنیم که همه افراد بالغ در قبیله او در معرض آن قرار می‌گیرند. وظیفه این است که میمون‌های جوان یک تخم عقاب به دست آورند و آن را سالم به دهکده خود بیاورند و آن را به عنوان «شریک زندگی» خود پرورش دهند. در طول این سکانس ماجراجویانه و جذاب، نوآ و دوستانش با نماینده‌ای از نژادی مواجه می‌شوند که آن را طنین (همان انسان) می‌نامند. این انسان‌ها افرادی هستند که در جنگل‌های اطراف زندگی می‌کنند.

اما نکته اینجاست که این انسان‌ها چندان مورد استقبال قبیله عقاب‌ها و بزرگان دسته نوآ نیستند. با این حال، به دنبال این افراد در دره، ناگهان یک قبیله دیگر از میمون‌های نقاب‌دار ظاهر می‌شوند که به پادشاه خودخوانده پروکسیموس (کوین دوراند) خدمت می‌کنند. فردی که ادعا می‌کند جانشین سزار است و همه میمون‌ها باید در مقابل او تعظیم کنند. اگر آن‌ها این کار را با مهربانی انجام ندهند، افراد پروکسیموس آن‌ها را مجبور به انجام این کار خواهند کرد. به هر حال، شما نمی‌توانید با این حاکم و افرادش مخالفت کنید. و این شروع درگیری نوآ با این گروه از میمون‌های شرور است.

نقد فیلم Kingdom of the Planet of the Apes

کامل روشن است که در پادشاهی سیاره میمون‌ها یک کارگردان و فیلمنامه نویس جدید فیلمی درباره دوران جدید و قهرمانان جدید با بازی بازیگران جدید ساخته‌اند. این فیلم قطعاً اتمسفر خاص خود را دارد، و این اتمسفرِ یک فیلم بلاک‌باستری، حماسی و تماشایی مانند آواتار است.

جاش فریدمن به عنوان فیلمنامه نویس این پروژه، تصمیم گرفت در فیلمنامه خود به آینده نگاه کند. ظاهراً پادشاهی سیاره میمون‌ها در ابتدا قرار بود 1000 سال پس از مرگ سزار اتفاق بیفتد، اما در نهایت تصمیم گرفته شد که این ممکن است یک جهش زمانی بسیار بزرگ باشد. بنابراین مشخص شد که این جهش 300 سال خواهد بود. اما چرا؟ چون این زمان برای ایجاد نسلی که دنیای قبل را نمی‌شناسد یا به یاد نمی‌آورد کافی است.

جالب اینجاست که در این دوره دیگر بزرگانی هم نیستند که درباره آن گذشته صحبت کنند. در نتیجه این یک دنیای کاملا جدید با جو جدید و افسانه‌های تازه است. البته بقایای نسل بشر هنوز در اطراف این گروه از میمون‌ها هستند. با این حال، آنها در این دنیای جدید رها شده و آرام آرام نابود و به دست فراموشی سپرده می‌شوند. و توسط میمون‌ها نیز نادیده گرفته خواهند شد.

نقد فیلم Kingdom of the Planet of the Apes

به نظر من این یک راه عالی برای نشان دادن این است که هر جامعه تازه شکل گرفته با موانع مشابهی روبرو می‌شود. منظور من ظهور استبداد و ظهور افرادی است که می‌خواهند بر بقیه مسلط شوند. این اختراع بشریت نیست؛ این در طبیعت هر موجودی قرار دارد. همیشه یک رهبر در گله وجود دارد و بقیه دنباله‌رو او خواهند شد. گاهی اوقات آنها این کار را به این دلیل انجام می‌دهند که فرد پیشرو کاریزماتیک و قابل احترام است و گاهی اوقات به این دلیل که از طبیعت وحشیانه او می‌ترسند.

اکنون با این نگاه است که شخصیت پروکسیموس، پادشاه خودخوانده میمون‌ها، در این داستان خودنمایی می‌کند. فردی که قبایل کنونی را به زور تحت سلطه خود در می‌آورد و از طریق ایجاد ترس بر آن‌ها حکومت می‌کند. و نکته جالب این است که با اینکه او نژاد بشر را تحقیر می‌کند، اما در خفا می‌خواهد مانند آنها باشد. اما چرا؟ چون به آنها حسادت می‌کند. او این واقعیت را تحسین می‌کند که مردم توانستند خلق کنند، بسازند و بنویسند. در نتیجه او دانش خود را از کتاب‌های جمع آوری شده دورش و به دست یک انسان در کنارش یاد می‌گیرد.

پادشاهی سیاره میمون‌ها

و در اینجا به محور اصلی اختلاف در داستان فیلم می‌رسیم. نوآ فردی است که می‌خواهد در آرامش زندگی کند. او خشونت را دوست ندارد. او حتی سزار را نمی‌شناسد. در واقع طایفه او هرگز آن را نشناختند. بنابراین تنها چیزی که او می‌خواهد تایید خودش از سمت پدرش است. اما وقتی قبیله‌اش به دست نقا‌داران پروکسیموس شکسته و اسیر می‌شوند، برای نجات آنها دست به هر کاری می‌زند و تبدیل به یک جنگجو می‌شود.

این فیلم به کارگردانی وس بال به خوبی از سه گانه مت ریوز و روپرت ویات پیروی می‌کند، اما چیزهای زیادی نیز به آن اضافه می‌کند. این اثر جهان را گسترش می‌دهد. و همچنین قسمت‌های ناشناخته قبلی سیاره میمون‌ها را نیز توسعه می‌دهد. حتی به نظر من فیلم جدید شخصیت‌های جالبی را معرفی می‌کند که محصول زمان خود هستند. و زمینه را برای تولید سه گانه دیگری فراهم می‌کند که ممکن است اتفاق بیفتد یا نشود. از نظر من مخاطب، قوس شخصیت نوآ می‌تواند فصل‌های بیشتری داشته باشد، اما به عنوان یک داستان انفرادی نیز خوب عمل می‌کند.

من می‌خواهم پادشاهی جدید میمون‌ها در این فیلم را یک حماسه فانتزی بنامم، اگرچه به طور رسمی اینجا جادویی وجود ندارد. پس صرفاً از نظر اتمسفر، فیلم شبیه داستان افراد فانتزی خاصی است که در میان آثار باستانی زندگی می‌کنند. میمون‌های این فیلم دیگر شبیه حیوانات باهوش نیستند، بلکه مانند یک قبیله بربر مغرور هستند.

آنها گفتگوهای فلسفی را به زبان انگلیسی انجام می‌دهند، اسب سواری می‌کنند، سنت‌ها را رعایت می‌کنند و به طبیعت احترام می‌گذارند. حتی طرح داستان به نظر می‌رسد از «کونان بربر» قدیمی گرفته شده است. جایی که دشمنان کلبه بومی او را سوزانده‌اند و قهرمان به دنبال ظالمی می‌رود که کیش شخصیتی برای خود ایجاد کرده است.

نقد پادشاهی سیاره میمون‌ها

اما باید به این نکته فیلم توجه کنیم که درگیری اصلی در اینجا ساده‌تر از فیلم‌های مربوط به دوره سزار است، اگرچه برخی مضامین اجتماعی وجود دارد. اگر به یاد داشته باشید تداوم سه گانه سزار در تناوب شرورها قابل توجه بود! این یعنی پس از تاجران غیراخلاقی (مردم)، کوبا رادیکال (میمون‌ها) و سرهنگ فاشیست (مردم)، ما دوباره یک شرور میمون داریم.

پروکسیموس سزار خود را جانشین همان سزار اعلام کرد و با پنهان شدن در پشت نام او، فتوحات را رهبری می‌کند و مردم و میمون‌ها را به بردگی می‌کشد. با این حال، فیلمنامه نویس این اثر روی موضوعات درون فیلم عمیق نمی‌شود. البته شخصیت‌ها با صدای بلند در مورد اینکه آیا انسان‌ها و میمون‌ها می‌توانند همزیستی کنند یا محکوم به درگیری هستند، حرف می‌زندد. اما خود طرح بسیار ساده است. در واقع سازندگان به کاوش ایده‌های خود نمی‌پردازند.

«پادشاهی سیاره میمون‌ها» از نگاه روایت کمتر شبیه داستان‌های علمی تخیلی اجتماعی است و بیشتر شبیه یک فیلم بلاک‌باستر حماسی با دنیای رنگارنگ و مناظر مجلل است. و مانند اکثر این آثار ما با یک حماسه دو ساعت و نیمه روبرو هستیم که گاهی بیهوده طول می‌کشد! اما چرا؟ چون فیلم طرح کافی برای پرکردن این زمان ندارد. این امر به ویژه در پرده سوم، زمانی که قهرمانان اسیر می‌شوند و ناخواسته به ناظران منفعل تبدیل می‌شوند، قابل توجه است.

پادشاهی سیاره میمون‌ها

برای مدتی هیچ ماجراجویی و سرگردانی در مکان‌های زیبای فیلم وجود وجود ندارد؛ و فقط دیالوگ‌های خالی است که در آن تبهکاران به دلایلی قهرمانان را تحریک می‌کنند. خب، برای مثال فیلم روشن نمی‌کند که چرا پروکسیموس به نوآ دلبسته شد، یا سعی کرد او را به سمت خود جذب کند، و سپس از اینکه موفق نشد آزرده شد؟! آیا نوآ چه ویژگی داشت که با دیگران متمایز بود؟! این نکات در فیلم پاسخی ندارند.

همچنین از سوی دیگر مشکل اصلی پایان فیلم این است که مشخص نیست چه چیزی در خطر است، و چه خطری در این مبارزه وجود دارد. در تلاش برای حفظ تعلیق، فیلمنامه نویسان از شرح دست حوادث خودداری می‌کنند. منظور من این است که نوآ به جای انتقام ساده و قابل فهم برای پدر مقتولش، ناگهان جعبه‌ای از اسرار و ظاهراً یک مصنوع بسیار ارزشمند پیدا می‌کند که از انتقام پدرش ارزش بیشتری دارد. منظور تمرکز بر روی یک دختر انسان است.

فیلمساز به شدت سعی می‌کند به ما بگوید که او یک ماموریت مهم دارد، اما فقط در فریم‌های نهایی متوجه می‌شویم که این ماموریت دقیقاً چیست (و معلوم شد که چندان مهم نیست). به طور کلی، پایان فیلم برخلاف شروع آن ضعیف است. انگار این پایان در اتاق نویسنده چندین بار بازنویسی شده است، و پس از شروع قوی فیلم این پایان به معنای واقعی می‌تواند ناامید کننده باشد.

نقد فیلم Kingdom of the Planet of the Apes

اما با وجود تمام این تفاسیر Kingdom of the Planet of the Apes از نظر بصری عالی به نظر می‌رسد. جلوه‌های ویژه تا کوچکترین جزئیات درست اصلاح شده است. قهرمانان میمون واقعی به نظر می‌رسند. حرکات، حالات صورت، رفتار آنها، همه اینها کاملاً عالی تصفیه شده است. این امر به ویژه در طول اکشن، زمانی که تعامل بین شخصیت‌ها وجود دارد، قابل مشاهده است. و از این قبیل صحنه‌ها در اینجا زیاد است.

این اثر سینمایی همچنین اولین فیلمی است که به رسم فیلم‌های کلاسیک سیاره میمون‌ها عمدتاً از نخستی‌ها تشکیل شده است و تنها دو شخصیت انسانی قابل توجه دارد. یکی دختری جوان وحشی به نام مِی (فریا آلن) و دیگری تراواتان (ویلیام اچ. میسی)، مردی به ظاهر تحصیلکرده که در کنار پروکسیموس سزار کار می‌کند.

بقیه شخصیت‌ها میمون‌هایی هستند که همگی با رئالیسم وهم‌آور به تصویر کشیده شده‌اند. همچنین باید بدانید که اصطلاح «انیمیشن فوتورئالیستی» این روزها بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد وپادشاهی سیاره میمون‌ها نمونه‌ای از تأثیرگذاری آن است.

این یعنی شخصیت‌ها با انیمیشن موشن کپچر جان می‌گیرند؛ در واقع میمون‌هایی که شما مشاهده می‌کنید بازیگرانی واقعی هستند که جلوی دوربین بازی می‌کنند، با علامت‌های نقطه‌دار در سرتاسر بدن و چهره‌شان تا انیماتورها بر اساس آن‌ها کار کنند. این خط بین انیمیشن و اکشن زنده یکپارچه است و به اجراها اعتبار زیادی می‌بخشد.

در پایان بازهم باید گفت: مهم‌ترین کاستی فیلم طولانی بودن آن است که به نظر می‌رسد در حال حاضر یک هنجار تاسف بار در سینمای معاصر به ویژه در فیلم‌های بلاک‌باستری هالیوود است. این اثر گاهی بیهوده طولانی است، و اگر 30 تا 45 دقیقه از آن‌ کنار گذاشته شود، ممکن است این فیلم یکی از قدرتمندترین و هیجان‌انگیزترین ماجراجویی‌های سال باشد.

نقد فیلم Kingdom of the Planet of the Apes

با این وجود، پادشاهی سیاره میمون‌ها یک افزوده عالی به میراث این فرنچایز است و نسبت به سه فیلم قبلی، بیشتر به فیلم اصلی 1968 نزدیک‌تر است. همچنین لازم به اشاره است که موسیقی متن شنیدنی است و برای روزها با شما خواهد ماند و احتمالاً الهام بخش بازدید مجدد از کلاسیک چارلتون هستون باشد.

همچنین باید در مورد قهرمان اصلی این فیلم به یاد داشته باشید که نوآ شخصیت جالبی است و تفاوت آشکاری با «سزار» دارد. اگر سزار تجسم رهبر خردمندی بود که مردم خود را به آینده‌ای جدید هدایت کرد، نوآ برعکس، به عنوان یک میمون جوان آشفته به تصویر کشیده می‌شود که سعی می‌کند خود را در این جهان تثبیت کند و سوالات زیادی او را نگران می‌کند. این تضاد در پویایی شخصیت، سفر نوآ را به ویژه جذاب می‌کند. بر این اساس، تماشای چگونگی رشد قهرمان فیلم جالب است.

در نتیجه پادشاهی سیاره میمون‌ها کم و بیش معیارهای یک بلاک‌باستر تابستانی را برآورده می‌کند و ماجرایی سرگرم‌کننده به مخاطب خود هدیه می‌‌دهد.

75

امتیاز ویجیاتو

پادشاهی سیاره میمون‌ها با فرم بصری عالی خود، اغلب در سطح «آواتار: راه آب»، یک فیلم موفق علمی تخیلی است. یک فیلم بلاک‌باستر با جلوه‌های بصری خیره‌کننده و معرفی دنیای جدیدی که اکتشاف آینده آن نوید هیجان انگیز بودن را می‌دهد.

source

توسط elmikhabari.ir