بازیسازان مستقل، رها از خیلی از قید و بندها در دهه اخیر با ساخت بازیهایی که رویای آن را داشتند، بازیبازان بسیاری را عاشق آثار خود کردند. بدین منظور، چند سال گذشته توجه ویژهای به این قشر از بازیها شد و گاهی فروش بالایی را تجربه کردند. ژانر مترویدوانیا با زاویه دوربین دوبعدی، در این بین بیشترین بازخورد مثبت از سوی طرفداران را دریافت کرد. به لطف آثار بسیار خاص و عالی که در این ژانر منتشر شدند، عده زیادی طرفدار پر و پا قرص شکل گرفتند. در این ژانر بازیکن باید با جستوجو در محیط بازی، حس لذتبخش کاوش را تجربه و با منطقههای مختلف بازی روبهرو شود. در این عناوین، با کشف قابلیتهای جدید شخصیت درون بازی، گاهی به مناطق قبلی باز خواهید گشت و راههای جدیدی کشف و با کنار زدن انواع و اقسام دشمنان، رمز و رازهای داستان را برملا میکنید. در بین سیل این آثار فوقالعاده، بعضی که سختی بالایی دارند و امکان انتخاب درجه آسانتر را ندارند را مرور میکنیم.
Blasphemous
چه میشود اگر المانهای اکشن سولزلایک را با مترویدوانیا ترکیب کنیم؟ شاهکاری به نام Blasphemous ساخته میشود. اثری چنان خاص با اتمسفری گیرا که از اولین دقایقی که تجربهاش کنید تا پایان شما را محو خود خواهد کرد و حتی پس از پایان عجیبش، مجاب خواهید شد تا برای بار دوم بازی را به اتمام برسانید و پایان دیگر را مشاهده کنید. داستان و اتمسفر گیرا از نکات قوت این بازی به حساب میایند. هر قدمی که برمیدارید، با طراحی جدیدی روبهرو و محو مجسمههای عظیم درون بازی خواهید شد که با حالتی غمزده در حال عزاداری هستند. داستان از جایی آغاز میشود که شخصیت اصلی در میان تپهای از اجساد هم فرقهایهایش، از مرگ به زندگی باز میگردد و در همان ابتدا باید با موجود عظیمی که عامل این کشتار است، بجنگد. این بازی مسیرهای متعددی برای پیشروی دارد و محیطهای خاص و متنوعی پیشپای بازیکن قرار میدهد که همگی طراحی خارقالعادهای دارند و نظر حتی سختگیرترین افراد را هم به خود جلب میکند. علاوه بر این، مبارزات بازی بر مبنای خشونت بنا شده و شخصیت درون بازی بدون ذرهای ترحم دشمنانش را به بدترین روشهای ممکن سلاخی میکند. بازی دارای مسیرهای متعدد زیادی است که با انواع میانبرها به یکدیگر متصل هستند و ممکن است اوایل بازی نگران پیدا کردن مسیر شوید. در همان ابتدای بازی، شخصی که خود را پیامرسان فرقه مینامد به شما خبر میدهد سه چهره نمادین را از بین ببرید تا دروازه ورود به منطقه بعدی باز شود و این موضوع باعث خواهد شد تا بی هدف درون شهر و ناحیههای اطرافش نچرخید. هر چهره در منطقه خاصی قرار داشته و هر ناحیه نیز معماری مختص به خود را دارد.
Hollow knight
اثری که از طرف منتقدین و بازیبازها مورد ستایش قرار گرفت و تبدیل به نماد ژانر مترویدوانیا شد. در این بازی نقش شوالیهای را بازی میکنید که وارد سرزمینی مرموز و متروکه میشود؛ قلمرویی که زمانی شکوهمند بوده است. حالا همچون دیگر کسانی که دست به ماجراجویی زدهاند و میخواهند بخت خود را آزمایش کنند، قهرمان داستان ما هم میخواهد با از بین بردن خطرات موجود، پرده از راز این سرزمین برداشته و آن را به روزهای اوج و شکوهش بازگرداند. البته، این خواسته با چالشهایی غیر قابل وصف روبهرو خواهد شد، چرا که در کنار سرسختی دشمنان، تلهها و گذر از مناطق صعبالعبور و سکو بازیها یا باس فایتها، حتی پیدا کردن مسیر خود مانع مهمی به شمار میرود و باید راههای تودرتو زیاد این بازی را با دقت فراوان به خاطر بسپارید. جالب اینجاست که سازندگان هم از این مسئله مطلع هستند و با طنز خاص این بازی، این موضوع را بیان میکنند و تا حدودی این رویکرد خود را نقد میکنند. به عنوان مثال، شخصی درون این بازی است که با وارد شدن به هر ناحیه سر و کلهاش پیدا میشود و به شما نقشه میفروشد. در جایی از بازی نامهای از او پیدا خواهید کرد که به این موضوع اشاره میکند که سخت درگیر پیدا کردن مسیر هستید؟ به سطح بروید، آنجا نقشه پیدا خواهید کرد. زمانیکه به سطح بروید فروشگاهی است که به محض ورود به آن فروشنده به این مشکل شما طعنه میزند که تو هم مثل بقیه دنبال مسیری؟ جدا از پیچیدگی مسیر، در مورد چالشبرانگیز بودن دشمنان و پلتفرمینگ نیز همیشه در بحثها نام Hollow knight به میان میآید.
Salt and Sanctuary
اگر طی تجربه Hollow Knight پیدا کردن مسیر برای شما عذاب بود، پس اصلا به سراغ این اثر نروید. پس از آنکه کشتی شخصیت اصلی مورد هجوم دشمنان قرار میگیرد و غرق میشود؛ او سر از سرزمین وسیعی در میآورد که اکتشاف و زنده ماندن در آن، به رشادتهای زیادی نیاز دارد. در طول بازی میتوانید با انواع روشها به مبارزه بپردازید همچون جادوگری و تیراندازی و یا شاید هم بخواید با سپر و شمشیر و تعداد خیلی زیادی سلاح سرد دیگر مانند نیزه و یا گرز به نبرد تنبهتن بپردازید؟ انتخاب با شما است. علاوه بر سلاحهای متنوع میتوانید لباس و زره و حتی انگشترهای مختلف بسیاری پیدا کنید که هر کدام قابلیتهای خاص خود را دارند. پس از سلاخی دشمنان، مقدار مشخصی نمک بهدست میآورید و پس از رسیدن به پادگان در طول بازی که حکم بنفایرها در سری دارکسولز را دارند؛ میتوانید قابلیتهای مختلف شخصیت خود را ارتقاء دهید. یکی از نکات مثبت این بازی علاوه بر آیتمهای مختلف که هر کدام کارایی خود را دارند، این است که بازی تنوع بسیار زیادی در دشمنان و باسها دارد که باعث تعجب شما خواهد شد. کسانی که علاقه زیادی به مبارزه با باسها دارند، قطعا عاشق این بازی خواهند شد. علاوه بر این، بازی با اتمسفر سنگین و گیرای خود و رنگبندی خاصش، مناطق مختلف زیادی دارد. به عنوان مثال، دهکدههای متروک و ترسناک و یا سیاهچالههای خونین و قلعههای حماسی و غارهای یخ زده. Salt and Aanctuary عنوان بسیار سخی است که در هنگام تجربهاش احتمالاً بارها عصبانی شوید، اما نقاط قوتش همچنان شما را پای تجربه نگه دارد.
The Last Faith
گیمرها این بازی را بلادبورن دوبعدی نامیدند. علاوه بر روند داستانی مبهم و مشابه، بازی سعی کرده است از رنگها و اتمسفر شبیه به بلادبورن هم الهام بگیرد. داستان از اِلمانهای کهنالگویی استفاده میکند و در مورد مردی است که وارد شهری ماتم زده و متروکه میشود که زمانی بسیار باشکوه بوده اما حالا انواع مختلف هیولاها آن را نابود کردهاند. حالا شخصیت اصلی بازی میخواهد از اسرار درون این شهر سر در بیاورد.
در این بازی مسیرهای مختلف زیادی وجود دارد که میتوان از طریقشان محیط غمزده ویکتوریایی بازی را تماشا کرد و لذت برد و در انتهای هر منطقه و گاهی هم در بین منطقهها با یک یا دو باس مبارزه خواهید کرد. خوشبختانه به لطف نقشه این بازی، میتوان مسیرهای طی شده و درهایی که بازشدهاند را چک کرد و بسیار راحت به طی کردن مسیر اصلی ادامه داد. پیدا کردن مسیر در این بازی سخت نیست و سازندگان سعی کردهاند تا با طراحی محیطها و قراردادن دشمنان بر لبهها و نقاط حساس، صبر و تحمل بازیبازها را به چالش بکشند. علاوه بر این، با توجه به سلاحهای مختلفی که در بازی وجود دارد، مبارزه با باسها بسیار چالشبرانگیز و جذاب طراحی شده که یکی از نکات مثبت این اثر است. همچنین میتوان سلاحهای گرم مختلف همچون تپانچه یا مسلسل بههمراه داشت و از جادو هم استفاده کرد. این موضوع باعث میشود از تجربه این بازی دشوار عصبانی نشوید و با چالشهایی که بازی در اختیارتان میگذارد لذت ببرید.
Celeste
دنیای بسیار زیبای Celeste با استایل گرافیکی خاص و رنگبندی محسور کننده خود، هر گیمری را محو خود میکند. گیمپلی و کنترل این بازی چندان پیچیده نیستند و فراگیری آنها آسان خواهد بود، اما ماهر شدن در آن کار هر کسی نیست. بازی از کارهای سادهای همچون پریدن و یا گرفتن دیوار و جهیدن به اطراف تشکیل شده، اما گذر از مراحل به قدری چالشبرانگیز هستند که مطمئناً شما را عصبانی خواهند کرد. البته این موضوع باعث شده تا با بهدست آوردن مهارت کافی و گذر موفق از مناطق، حس بسیار خوبی دریافت کنید، حسی که کمتر در بازیهای دیگر میتوان آن را تجربه کرد؛ مثلا، پریدن بر گویهای خاصی که در بین زمین و هوا هستند برای Double Jump و سپس دور زدن صخرهای پر از تیغ و جهیدن به سوی لبه صخره بعدی، پروسهای است که اگر موفقیتآمیز طی شود، مطمئناً لذت غیرقابل وصفی خواهد داشت. این میزان از سختی به همراه رنگهای شاد و موسیقی فرح بخش، ترکیب عجیبی را رقم زده است.
Prince of Persia: The Lost Crown
هر آنچه که یک مترویدوانیا عالی نیاز داشته باشد در The Lost Crown دیده میشود. داستان از همان ابتدای بازی جذاب آغاز میشود و حتی پس از ده ساعت، همچنان با جذابیت و شوکهای داستانی مخاطب را سرگرم میکند و تشنه نگه میدارد. در بحث مبارزات، شخصیت درون بازی، یعنی سارگان، یکی از سربازان گارد جاوید است؛ پس از همان ابتدا مهارتهای بالایی در مبارزات دارد و با پیشروی در بازی حتی از آنچه که هست هم قویتر میشود و مهارتها و جادوها و تکنیکهای مبارزه بیشتری کسب میکند.
به لطف نقشه بسیار کامل، هیچوقت نگران گم شدن در مناطق بسیار وسیع این بازی نخواهید شد و تمام تمرکز شما معطوف کشف ناحیههای جدید میشود. تنوع محیطها بسیار زیاد است و هیچوقت حس تکراری بودن محیط به شما دست نخواهد داد؛ از مناطق جنگلی گرفته تا قلعه و دانجن و زندان و غیره، هرآنچه یک بازی Prince of Persia اصیل نیاز دارد در این بازی به بهترین وجه به آن پرداخته شده است. از پازلهای جذاب گرفته تا مبارزات پیچیده و قسمتهای سکوبازی مطلوب، شاهد یک اثر متنوع هستیم. با اینکه بازیکنان میتوانند درجه سختی بازی را انتخاب کنند، اما حتی در حالت نرمال هم این بازی چالشهای بسیاری را شامل میشود و گذر از مناطق، چالشهای بسیاری به همراه دارد و بازیکن باید با باسهای متنوع زیادی مبارزه کند.
حالا که به پایان این مقاله و معرفی بازیهای دشوار این ژانر محبوب رسیدیم، شما به ما بگویید سختترین بازی مترویدوانیا که تجربه کردید چه نام داشت؟
source