1
داستان ۸۰۰ ساله موزه لوور (Louvre Museum) در شهر پاریس فرانسه داستان تبدیل از یک قلعه به یک کاخ سلطنتی است که در نهایت پس از انقلاب فرانسه تبدیل به موزه شد. این مکان در طول تاریخ خودش رویدادهای بسیار مهمی را دیده است که شامل سرقت نقاشی مونا لیزا در سال ۱۹۱۱ است.
امروزه، موزه لوور بزرگترین موزه در سطح جهان است و مسلماً مخزن برتری برای هنر جهانی است. قبل از بازدید از این موزه، بهتر است که اطلاعات بیشتری درباره تاریخ و گذشته آن داشته باشید. پس در ادامه همراه با ما باشید تا نگاهی به تاریخ ۸۰۰ ساله موزه لوور داشته باشیم.
لوور وقتی یک قلعه بود
هشت قرن پیش، موزه لوور هدف دیگری داشت. این قلعه بزرگ که در سال ۱۱۹۰ توسط پادشاه فیلیپ دوم ساخته شد، سنگری در برابر تهاجمات شمالی به ویژه انگلیسیها بود. طراحی آن دارای دفاعی قدرتمند بود که شامل یک برج دفاعی، یک دیوار حائل که تا سال ۱۲۱۰ تکمیل شد و همچنین ۱۰ برج استراتژیک که در نقاط مختلف قرار گرفتند. یک خندق خیس نیز قلعه را احاطه کرده بود که همراه با آن نیز یک خندق خشک داخلی به عرض ۹ متر و عمق ۶ متر وجود داشته است.
در طول سالها، نقش آن تکامل پیدا کرده است. شاه لوئیس نهم آن را گسترش داد و اتاقهای اداری و یک کلیسای کوچک به آن اضافه کرد. در اوایل قرن چهاردهم میلادی، فیلیپ چهارم با اضافه کردن اتاقهای بیشتری، چیدمان آن را دوباره متعادل کرد. پس از شورشی در سال ۱۳۵۸، شاه چارلز پنجم قلعه را به یک اقامتگاه سلطنتی مجلل تبدیل کرد و راه پلههای مارپیچ بزرگ، بیش از ۱۰۰ پنجره، برجک و کتابخانه سلطنتی را به آن افزود. بقایای این دژ قرون وسطایی هنوز در زیر موزه لوور امروزی قرار دارد.
لوور وقتی که اقامتگاه سلطنتی بود
گذار لوور از یک قلعه دلهرهآور به یک کاخ سلطنتی مجلل توسط شاه چارلز پنجم در سال ۱۳۶۴ میلادی صورت گرفت، زمانی که دیوارهای شهر پاریس را گسترش داد تا بتواند از حومههای آن نیز محافظت کند. تحت هدایت معمار ریموند دو تمپل، دژ دستخوش دگرگونی قابل توجهی شد؛ بالکنها، برجها و اتاقهای مسکونی باشکوه اضافه شدند و این در حالی است که باغهای سرسبز و مناظر وسیع آرامش را در میان شلوغی شهر پاریس به وجود آوردند. کتابخانه برج که با صفحات چوبی تزیینی پوشانده شده بود، زمانی گنجینه وسیعی از کتابهای مربوط به سیاست، فلسفه و طبیعت انسانی را در خود جای داده بود.
پس از دورههایی از غفلت و فراموشی، پادشاه فرانسیس اول در سال ۱۵۲۷ میلادی با معرفی عناصر رنسانس شکوه موزه لوور را احیا کرد. فرانسیس دوست لئوناردو داوینچی و حامی هنرهای ایتالیایی بود و دوران رنسانس فرهنگی را آغاز کرد. از بقایای مدرن مهم این دوره نیز میتوان به بال لسکوت (Lescot Wing) اشاره کرد که با مجسمههای پیچیده رنسانسی و جزئیات نمای پر آذین توسط پیر لسکو و ژان گوژون متمایز شده است.
موزه لوور در دوران انقلاب فرانسه
در ماه مه سال ۱۷۹۱ میلادی، مجلس مؤسسان ملی، لوور را بهعنوان مرکز فرهنگی علوم و هنرها تعیین کرد. پس از زندانی شدن لوئی شانزدهم در ۱۰ اوت ۱۷۹۲، مجموعه سلطنتی در موزه لوور به مالکیت عمومی در آمد. این تغییر با هدف استفاده از داراییهای سلطنتی برای منافع اجتماعی انجام شد. مجلس ملی لوور را بهعنوان موزه در ۱۰ اوت سال ۱۷۹۳ میلادی افتتاح شد که شامل ۵۳۷ نقاشی بود، نقاشیهایی که عمدتاً از کلیساها و املاک سلطنتی مصادره شده بودند.
ناپلئون بناپارت آن را به موزه ناپلئون تغییر نام داد و این مجموعه با قطعاتی از فتوحات نظامی و کمکهای مالی گسترش پیدا کرد. در سال ۱۸۱۴، پس از سقوط ناپلئون، حدود ۵۰۰۰ اثر هنری به اصل خودشان بازگردانده شد و موزه به نام اصلی خودش یعنی لوور بازگشت.
سرقت مونا لیزا
بدون شک، مشهورترین اثر موزه لوور، نقاشی مونا لیزا (Mona Lisa) از لئوناردو داوینچی است. علیرغم تأثیر برجسته آن، خود نقاشی بسیار کوچک است و اندازه آن فقط ۲۱ در ۳۰ اینچ است که با شیشه ضد گلوله و هوشیاری مداوم محافظت میشود. این امنیت شدید نتیجه مستقیم دزدیده شدن نقاشی در سال ۱۹۱۱ میلادی است، رویدادی که آن را از یک قطعه نسبتاً مبهم به یک اثر برجسته جهانی تبدیل کرد.
در ۲۱ اوت سال ۱۹۱۱، مونا لیزا از موزه لوور به سرقت رفت. مغز متفکر این دزدی نیز وینچنزو پروجیا، یک صنعتگر ایتالیایی بود که زمانی در موزه مشغول به کار بوده است. او با کمک برادران لانچلوتی، یک شب در موزه پنهان شد. با بسته شدن موزه، آنها یواشکی مونا لیزا را از جایش برداشتند، قاب و محافظ شیشهای آن را جدا کردند و نقاشی را در داخل پتو گذاشتند. صبح روز بعد، آنها از موزه خارج شدند. ۲۴ ساعت کامل طول کشید تا کسی متوجه گم شدن نقاشی شود و در آن زمان نیز پروجیا آن را در آپارتمان خودش در پاریس پنهان کرده بود.
عواقب این سرقت بیسابقه بود. روزنامههای سراسر جهان این سرقت را در صفحات اول نشان دادند و موقعیت مونا لیزا را به یک چهره مشهور ارتقا دادند. در ابتدا، انگشت اتهام به شخصیتهای برجستهای مانند گیوم آپولینر شاعر فرانسوی و حتی نقاش معروف پابلو پیکاسو رفت که هر دو برای مدت کوتاهی بازداشت شدند اما بعداً تبرئه شدند.
برای بیش از دو سال هیچ کس از محل اختفای این نقاشی خبر نداشت. سپس در سال ۱۹۱۳، پروجیا تلاش کرد تا این اثر هنری را به فروشنده عتیقه آلفردو گری در فلورانس بفروشد. گری سریعاً مقامات را مطلع کرد و منجر به دستگیری پروجیا شد. پرجیا با ادعای انگیزههای میهنپرستانه معتقد بود که مونا لیزا به حق متعلق به ایتالیا است. او به بیش از یک سال زندان محکوم شد و این در حالی بود که این نقاشی سالم به دست آمد و به موزه لوور بازگردانده شد و جایگاه نمادین خودش را به دست آورد.