رئیس شورای سیاستگزاری روزنامه «دنیای خودرو» در این باره نوشت:
مدیریت یکی از ارکان مهم در موفقیت و یا عدم آن در هر کاری است. یکی از الزامات اصلی مدیریت موفق، داشتن تخصص و تجربه است که اولی با آموزش و فراگیری و دومی با گذشت زمان و در حین کار حاصل میشود. چنانچه این دو اصل در هر طرح و پروژهای عینیت یافته و توأمان اجرایی شود، باعث ایجاد دگرگونیهای مثبت و پدیدآورنده ساختار سازنده خواهد بود.
در این نوشته؛ مدیریت در صنعت خودرو را در دو دوره متفاوت قبل و بعد از پیروزی انقلاباسلامی به اختصار مرور میکنیم.
پیشاز پیروزی انقلاب اسلامی و در دهه ۴۰خورشیدی که آغاز شکلگیری صنعت خودرو در ایران است، سه شرکت خودروسازی در ایران تاسیس شد و آغاز بهکار کرد که اولی خودروهای کلاس بزرگ مانند کادیلاک سویل، بیوک B-۳ و B-۴ و نیز شورولت ناوا، دومی انواع مدل پیکان و سومی هم خودروهای کلاسکوچک رنو۵ و ژیان را مونتاژ و روانه بازار میکردند. صاحبان سه شرکت مذکور با بهرهگیری از مشاوران متخصص و آگاه و تدوین استراتژی جهت دستیابی به توسعه و خودروسازشدن کشور، روزگار میگذراندند و با مشکلاتی که امروز در این صنعت عینیت دارد، بیگانه بودند. حتی از ابتدای دهه ٦٠ و بنا به ضرورتها و متاثر از اجرایی شدن بند «ب» قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران، مسیر صحیح تا دو دههپیش هرچند کجدار و مریز پیشمیرفت و از مشکلات فعلی در این صنعت خبری نبود.
اما از اواسط دهه۸۰ خورشیدی بهدلیل سیاستگزاریهای نادرست و مدیریت ناکارآمد تاکنون انواع نَکبات و مشکلات در این صنعت مهم رخ نمود و هر روز بر آن افزوده شد تا بهوضعیت اسفبار امروز رسید که حتی تا ۲۰سال پیش هم تصور آن محال بود.
با عنایت به مفاهیم فوق و با توجه به اینکه اخبار و شایعات مربوط به تغییر مدیران ایرانخودرو و سایپا اینروزها بسیار داغ است و حتی گفته میشود حکم مدیرعامل جدید گروه صنعتی خودروسازی سایپا ازسوی کمیته انتصابات دولتی صادر شده، شایسته آن است که با بهرهگیری از تجارب گذشته و با پرهیز از بازیهای جناحی و یا رانتدهی به برخی، مدیران توانمندی که همهگونه شرایط احزار برای تصدیگری چنین مسئولیتی آنهم در این زمان حساس را دارند، برگزیده شوند تا شاید امید به بازگشتن ایرانخودرو و سایپا به دوران رونق چه از لحاظ افزایش تولید و چه از نظر ارتقای کیفیت و نوآوری افزایش یابد.
ازآنجاکه وزیر محترم صمت به رئیس هیاتعامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران در مورد بسامان کردن صنعت خودرو اختیارات کافی داد و با عنایت به اینکه دکتر فرشاد مقیمی، سینهخیزرفته و گردوخاکخورده صنعت خودرو بوده و آگاهی بیشتری در مورد علل ناکامیابی این صنعت در سالهای اخیر دارد، در صورت اتخاذ تصمیمات درست و منطقی میتواند از عهده این مهم یعنی گزینش مدیران توانمند و مجرب برآید وگرنه دلسوزان این صنعت باید مرثیه کامل صنعت خودرو را که ابیاتی از آن در زیر میآید، پیوسته زیرلب زمزمه کنند:
در این صنعت که هـرجومرج باشد
کشـاورز جـای صـنعتگر نشسته
و یـا بـالنـده بـیدانــش و فـن
بـر آن مَسـند چو اسکندر نشسته
نه ایرانخودرو روحش در بدن ماند
و نـه سایپـا که مـحتضـر نشسته
درون گــــور لــرزد بانـی آن
چو میـراثش به خاکستر نشسته…
چو شد زنجیره تخـــریب کامـل
کنون بنــگر که نـوحهگر نشسته