بهانه‌ی نگارش این مطلب نه بزرگی و عظمت بی‌بدیل سوپرانوها است و نه بررسی تاثیرات این سریال بر مدیوم تلویزیون. دلیل نگارش مطلب حاضر، مستندی است که اخیرا درباره‌ی سریال منتشر شده است. درباره‌ی مستند Wise Guy: David Chase and The Sopranos صحبت می‌کنم. تا پیش از تماشا کردن مستند مذکور فکر می‌کردم همه‌چیز را درباره‌ی سوپرانوها و حواشی‌اش می‌دانم و راستش را هم بخواهید واقعا دل‌وروده‌ی هرآنچه را که درباره‌ی این سریال روی اینترنت موجود بود درآورده بودم. مثلا آیا می‌دانستید یک بابایی در یوتیوب سوپرانوها را با تکیه بر آراء گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، فیلسوف بزرگ و ایده‌آلیست آلمانی بررسی کرده است؟ یا مثلا آیا می‌دانستید بازیگر نقش کریستوفر در تست بازیگری خود راجع‌به مهارتش در رانندگی دروغ گفته بود و در طول ساخت سریال رانندگی یاد گرفته است؟ این مثال‌ها را برای این ردیف کردم که بهتان بگویم مستند موردبحث پرتوی تازه‌ای بر آنچه از سوپرانوها نمی‌دانیم می‌اندازد. با تماشا کردن این مستند چیزهایی درباره سوپرانوها می‌فهمید که تاکنون نمی‌دانسته‌اید. چیزهایی که در سطح اینترنت وجود نداشتند، چرا که فقط دیوید چیس و سازندگان سریال از آن اطلاع داشته‌اند.

در این مستند دو قسمتی دیوید چیس، خالق سوپرانوها در مطب روانکاوی دکتر ملفی حاضر می‌شود و روی صندلی مراجع (همان تونی خودمان) می‌نشیند، این بار اما روانکاو حاضر در جلسه دکتر ملفی نیست، بلکه الکس گیبنی، مستندساز مشهور امریکایی است که می‌خواهد ما را به بخش‌های ندیده‌ونشناخته‌ی سوپرانوها ببرد و نوری بر بخش‌های تاریک و اندوهناک زندگی دیوید چیس بیاندازد. به این ترتیب در خلال مستند حاضر هم با خالق سوپرانوها بیشتر آشنا می‌شوید و هم این سریال مهم را بیش از پیش خواهید شناخت. شاید مهمترین مسئله‌ی این آشنایی ارتباطی است که می‌توان بین زندگی شخصی دیوید چیس با سوپرانوها ترسیم کرد.

source

توسط elmikhabari.ir