«زندگی یک راز بزرگ است، مردم برای پیدا کردن چیزهایی که اطلاعاتی در موردش ندارند جذب راز می‌شوند. درام نیز شبیه زندگی است، با این تفاوت که قسمت‌های خسته کننده‌اش از آن جدا شده است.» آلفرد هیچکاک

تکنیک و نوع روایت داستان، دو المان بسیار مهمی هستند که اثر خلق شده کارگردان را به یک اثر سینمایی تبدیل می‌کنند. اگر از بحث تکنیک گذر کنیم، نوع روایت داستان حتی می‌تواند در رساندن یک اثر سینمایی به فرم هنری‌اش نیز نقش اساسی ایفا کند. داستان از نگاه کدام کاراکتر روایت شود، دوربین هم‌سو با کدام شخصیت داستان را پیش ببرد، عنصر خیال تا چه میزان در روایت داستان تاثیر بگذارد، نوع روایت خطی باشد یا غیر خطی و بسیاری از عوامل دیگر می‌توانند در روایت داستان کارگردان تاثیرگذار باشند، موضوعی که در فیلم «ما در زمان زندگی می‌کنیم» نقشی بسیار پررنگ و چشم‌گیر دارد. داستان فیلم مربوط به زندگی یک زوج (توبیاس با بازی اندرو گارفیلد و آلموت با بازی فلورنس پیو) است که در سه بازه زمانی مختلف (ابتدای آشنایی، قبل از بچه‌دار شدن و در زمان شدت گرفتن بیماری آلموت) به صورت غیر خطی روایت می‌شود. در نقد این اثر سینمایی بررسی می‌کنیم که این نوع روایت غیر خطی تا چه میزان در شکل‌گیری فرم هنری فیلم آقای «جان کرولی» تاثیرگذار بوده است.

نقد و بررسی فیلم We live in Time | روایتی اشتباه از زندگی - گیمفا

اگر سکانس‌های فیلم را از لحاظ زمان وقوع اتفاقات، به ترتیب پشت سر هم قرار دهیم، پروسه شخصیت‌پردازی قهرمان داستان «آلموت» به‌خوبی تکمیل می‌شود. در ابتدای فیلم او را در حال آشپزی در خانه می‌بینیم که غذای آماده شده‌اش را نزد همسرش می‌آورد تا آن را تست کند و به او آموزش آشپزی می‌دهد. سرآشپز یک رستوران است، دغدغه حضور در یک مسابقه آشپزی را دارد و زمانی که به خرید مواد غذایی می‌رود، طعم آن‌ها را می‌چشد و امتحان می‌کند. این موارد از کاراکتر «آلموت» یک تیپ سینمایی آشپز می‌سازد. اگر این روایت خطی را در داستان فیلم ادامه دهیم، تبدیل شدن تیپ کاراکتر به یک شخصیت کامل نیز به‌خوبی شکل می‌گیرد. در ابتدای آشنایی دو کاراکتر، «توبیاس» به فکر بچه‌دار شدن در آینده می‌افتد، در حالی که «آلموت» حتی به ازدواج هم فکر نمی‌کند. در محل کار با یک سرآشپز جدی که در عین حال رابطه دوستانه‌ای هم با همکارانش برقرار می‌کند روبه‌رو هستیم، رابطه‌ای که به زندگی شخصی‌اش وارد شده و به مهمانی و دورهمی تبدیل می‌شود. این موارد اگر پشت سر هم قرار بگیرند، پروسه شخصیت‌پردازی «آلموت» را کامل می‌کنند و حالا مخاطب می‌تواند با قهرمان داستانش در لحظات اوج بیماری او هم‌ذات‌پنداری کند و آن لحظات سخت و تصمیمات مهمی که می‌گیرد را تجربه کند.

اما مشکل دقیقا در همان ابتدای فیلم آغاز می‌شود که مخاطب را به سه بازه زمانی مختلف پرتاب می‌کند. مخاطب نمی‌تواند در ابتدای داستان با کاراکتری که هنوز شخصیت نگرفته است ارتباطی برقرار کند، چه برسد به آن‌که بخواهد لحظات سخت بیماری را با او تجربه کند. بنابراین صحبت‌های «آلموت» در خصوص مرگ‌پذیری نه‌تنها باورپذیر نمی‌شود بلکه به‌شدت شعاری شده و از فیلم بیرون می‌زند. مخاطب در لحظاتی که بیماری بر «آلموت» چیره می‌شود و کارش را مختل می‌کند، تنها احساس ترحم دارد. در صورتی که اگر پروسه داستان و شخصیت‌پردازی با روایت خطی بیان می‌شد، این ترحم منفعل جای خود را به یک هم‌ذات‌پنداری کنش‌مند می‌داد. این موضوع در لحظات پایانی فیلم که هیجان شرکت در مسابقه آشپزی بر رفتار و عملکرد «آلموت» کاملا نمایان است به چشم می‌آید. روایت درست داستان می‌توانست در این سکانس تعلیق شدیدی ایجاد کند تا مخاطب را با قهرمانش این همان کند اما باز هم نوع روایت اشتباه، تعلیق شکل نگرفته را در نطفه خفه می‌کند. جملات «آلموت» خطاب به همسرش در خصوص این‌که با پیروزی در مسابقه آشپزی می‌خواهد یک یادگاری پس از مرگش به جا بگذارد نیز چیزی جز شعار نمی‌شود. البته دوربین تکنیکال کارگردان در مواجهه با قهرمان داستان نقشش را به‌درستی ایفا می‌کند. در لحظات روبه‌رو شدن با بیماری، پروسه شیمی درمانی، مشکلات ناشی از آن و در هنگام استرس مسابقه، دوربین کاملا سمت «آلموت» است و سمپات مخاطب را نسبت به او برمی‌انگیزاند.

نقد و بررسی فیلم We live in Time | روایتی اشتباه از زندگی - گیمفا

مشکل دیگری که فیلم به‌شدت از آن رنج می‌برد، شخصیت‌پردازی سایر کاراکترها و ارتباطشان با کاراکتر اصلی داستان است. کاراکتر «توبیاس» عملا از یک تیپ سینمایی فراتر نمی‌رود. شوهری دل‌سوز، خانواده دوست و تا حدودی بی دست و پا. «توبیاس» که از همسر اول خود جدا شده است، «آلموت» و دخترشان را به‌شدت دوست دارد. او از همان زمان آشنایی با «آلموت» به بچه‌شان در آینده فکر می‌کند اما مخالفت معشوقه‌اش باعث نمی‌شود که ترکش کند و برای ابراز عشق به او باز هم پا پیش می‌گذارد. هم‌چنین در روزهای پایانی زندگی «آلموت» از او خواستگاری می‌کند که میزان عشق و علاقه او را نشان می‌دهد. بد بودن حال همسرش چه در زمان بارداری و چه در زمان بیماری کاملا بر رفتار او تاثیر می‌گذارد و اشتباهاتی که او در این لحظات انجام می‌دهد فیلم را به سمت و سوی کمدی می‌برد. کمدی‌هایی که خیلی با درام فیلم ارتباط نمی‌گیرد. مثل خروج ماشین از محل پارک با تصادف‌های پشت سر هم و نحوه شکستن در دستشویی در زمانی که همسرش داخل آن گیر افتاده است. این تصمیمات هیجانی «توبیاس» در زمان قبل از آشنایی با «آلموت» نیز مشخص است. او برای خرید خودکار با حوله حمام وارد فروشگاه می‌شود و همین هیجانات چیره شده بر او باعث حواس‌پرتی و تصادفش با ماشین «آلموت» و شروع آشنایی این دو کاراکتر با یک‌دیگر می‌شود. اما مشکل اساسی کاراکتر «توبیاس» این است که هیچ‌گاه از یک تیپ سینمایی فراتر نمی‌رود و تبدیل به شخصیت نمی‌شود. این شوهر دل‌سوز و بی‌ دست و پا تماما در ارتباط با همسرش شکل می‌گیرد و هرگز به عنوان یک شخصیت جداگانه استقلال نمی‌یابد. بر خلاف «آلموت» حتی شغل «توبیاس» هم به‌درستی برای مخاطب معرفی نمی‌شود.

اگر دل‌سوزی‌های رومانتیک «توبیاس» نسبت به «آلموت» را کنار بگذاریم، رابطه این دو کاراکتر بیشتر شامل معاشقه می‌شود و تکرار بیش از حد آن به اثر لطمه زده است. این موضوع در ارتباط با سایر کاراکترها نیز صدق می‌کند. پدر «توبیاس» و ارتباطی که با پسرش دارد، عواملی هستند که مشخص می‌کند چرا «توبیاس» نمی‌تواند در لحظات سخت به‌درستی تصمیم بگیرد. مدیر سابق (سایمون با بازی آدام جیمز) و دستیار (جید با بازی لی بریت‌ویت) «آلموت»  هم تنها المان‌هایی برای پیش‌برد داستان او هستند و شخصیت‌پردازی روی کاراکتر آن‌ها صورت نمی‌گیرد بنابراین تراشیدن موهای «جید» شاید بتواند احساسات مخاطب را درگیر کند اما عملا حسی شکل نمی‌گیرد و فرمی ساخته نمی‌شود. کاراکتر بچه نیز به‌شدت دکوراتیو است. چه از لحاظ میزان حضور در فیلم که تنها در سکانس‌های پایانی حضورش پررنگ می‌شود و چه از لحاظ شخصیت‌پردازی و تاثیرش روی مادر. المان بچه می‌توانست به‌شدت مبارزه، جنگیدن و ادامه دادن «آلموت» را برای مخاطب باورپذیرتر کند اما به دلیل عدم شخصیت‌پردازی مناسب، این کاراکتر نیز هدر می‌رود و تنها عاملی می‌شود برای نوستالژی ‌بازی کارگردان در سکانس پایانی که یادآور خاطرات «آلموت» است.

نقد و بررسی فیلم We live in Time | روایتی اشتباه از زندگی - گیمفا

روایت درست داستان می‌توانست از فیلم «ما در زمان زندگی می‌کنیم» اثری خلق کند تا مخاطب را با کاراکتری که پروسه آشنایی با همسر، معضلات بچه‌دار شدن و مبارزه با بیماری را از سر می‌گذارند، هم‌تجربه کند اما این روایت غیر خطی نه‌تها به روند شخصیت‌پردازی قهرمان داستان لطمه می‌زند بلکه ارتباط حسی مخاطب را با او از بین می‌برد، دیالوگ‌ها را شعاری می‌کند و فیلم را از فرم می‌اندازد. روایت غیر خطی اگر در جای مناسب استفاده شود به‌شدت تاثیرگذار و فرمیک می‌شود اما چون تجربه یک زندگی کامل و اتفاقاتی که داستان این فیلم را رقم می‌زند در واقعیت به‌صورت خطی و پشت سر هم اتفاق می‌افتد پس تغییر نوع روایت آن با زبان سینما نه‌تنها تاثیری در برانگیختن احساسات مخاطب نمی‌گذارد بلکه ارتباط حسی او با اثر را نیز قطع می‌کند. علاوه بر نوع روایت داستان، شخصیت‌پردازی سایر کاراکترها نیز موضوعی است که به این فیلم ضربه زده است. همسری که از یک تیپ سینمایی شوهر دل‌سوز و رومانتیک فراتر نمی‌رود و فرزندی که دکوراتیو می‌شود. دیگر کاراکترها نیز شکل نمی‌گیرند و تنها عاملی برای پیش‌برد داستان و شعاری شدن آن می‌شوند.

امتیاز نویسنده به فیلم: ۵ از ۱۰                  

source

توسط elmikhabari.ir