خودفریبی نقش پررنگ‌تری در زندگی ما دارد از آنچه تصور می‌کنیم – به‌ویژه در ارزیابی موفقیت‌ها و مهارت‌های خود.

یک مطالعه‌ی اخیر گرایش جالب‌توجه انسان‌ها به تقلب و سپس بزرگ‌نمایی موفقیت خود را آشکار کرد، درحالی‌که واقعاً به توانایی‌هایشان ایمان دارند.

به طرز طنزآمیزی، این خودفریبی حتی فراتر می‌رود – در واقع باعث می‌شود افراد احساس باهوش‌تر و موفق‌تری داشته باشند.

معمای خودفریبی

دکتر سارا دومر، استادیار بازاریابی در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، به بررسی این موضوع پرداخت که چرا مردم در کارهایی که پاداش‌های صرفاً درونی دارند تقلب می‌کنند؛ کارهایی مانند حل جدول کلمات متقاطع یا شمارش دقیق کالری مصرفی.

او در این باره توضیح داد:
«من متوجه شدم که افراد حتی زمانی که مشوق‌های بیرونی مانند پول یا جوایز وجود ندارد، بلکه فقط پاداش‌های درونی مانند احساس بهتر نسبت به خود مطرح است، باز هم تقلب می‌کنند.»

نکته‌ی جالب اینجاست که این احساس خوشایند فقط در صورتی ایجاد می‌شود که افراد درگیر چیزی شوند که دکتر دومر آن را «خودفریبی تشخیصی» می‌نامد.

به زبان ساده، شرکت‌کنندگان باید خود را متقاعد می‌کردند که در حال تقلب نیستند. او توضیح می‌دهد:
«انجام این کار به من اجازه می‌دهد که احساس باهوش‌تر، موفق‌تر یا سالم‌تر داشته باشم.»

تقلب برای احساس سلامتی

برای درک این پدیده، دومر چهار مطالعه‌ی مجزا انجام داد. در اولین مطالعه، دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پنسیلوانیا مأمور شدند که میزان کالری غذاهایشان را در یک اپلیکیشن ثبت کنند.

نتایج نشان داد که دانشجویانی که اطلاعات دقیقی درباره‌ی کالری غذا نداشتند، معمولاً مقادیر کمتری را وارد می‌کردند در مقایسه با کسانی که اطلاعات کامل داشتند.

یکی از توضیحات احتمالی این رفتار این است که افراد برای داشتن احساس سالم‌تر، خودشان را فریب می‌دادند.

خودفریبی و ادراک

الگوی مشابهی در مطالعه‌ی دوم مشاهده شد که در آن، شرکت‌کنندگان یک آزمون آنلاین ضریب هوشی (IQ) را انجام دادند.

افرادی که امکان تقلب داشتند، نمرات ضریب هوشی بالاتری گزارش کردند. جالب‌تر این بود که آن‌ها واقعاً باور داشتند که عملکردشان ناشی از هوش بالای آن‌ها بوده است، نه این که به دلیل تقلب نمره‌ی بالاتری گرفته‌اند.

مطالعه‌ی سوم که شامل یک آزمون مرتبط با مرتب‌سازی کلمات بود، بیشتر این پدیده‌ی خودفریبی را تأیید کرد.

افرادی که تقلب کرده بودند، نه‌تنها گزارش دادند که کلمات بیشتری را مرتب کرده‌اند، بلکه همچنین بیشتر متقاعد شده بودند که عملکردشان بازتابی واقعی از هوش آن‌ها است.

دکتر دومر در این‌باره می‌گوید:
«تفکر به این صورت است که “من عملکرد خوبی دارم چون باهوش هستم، نه به این دلیل که آزمون به من امکان تقلب داده است.”»

ایجاد عدم قطعیت برای کاهش تقلب

در چهارمین آزمایش، محققان بررسی کردند که آیا افزایش عدم اطمینان نسبت به مهارت‌های سواد مالی افراد می‌تواند آن‌ها را از تقلب بازدارد.

نتایج نشان داد که هنگامی که شرکت‌کنندگان با این واقعیت روبه‌رو شدند که اکثر بزرگسالان آمریکایی نمی‌توانند یک آزمون ساده‌ی سواد مالی را بگذرانند، تمایل آن‌ها به بزرگ‌نمایی نمراتشان کاهش یافت.

دکتر دومر توضیح داد:
«چگونه می‌توانیم از درگیر شدن افراد در خودفریبی تشخیصی جلوگیری کنیم و به ارزیابی دقیق‌تری از آن‌ها برسیم؟ یکی از راه‌ها این است که توجه آن‌ها را به عدم قطعیت در مورد ویژگی موردنظر جلب کنیم. این روش به نظر می‌رسد که تأثیر خودفریبی را کاهش می‌دهد.»

چهره‌های مختلف تقلب

تصور اینکه تقلب همیشه یک عمل استراتژیک و آگاهانه است، کاملاً درست نیست. تحقیقات دومر نشان می‌دهد که تقلب می‌تواند به‌صورت ناخودآگاه و به‌عنوان روشی برای بهبود درک فرد از خود رخ دهد.

با این حال، ضروری است که به پیامدهای بالقوه‌ی این «باورهای خودساخته‌ی نادرست» توجه داشته باشیم، به‌ویژه زمانی که بر جنبه‌های حیاتی مانند سلامت جسمی یا مالی تأثیر می‌گذارد.

دکتر دومر هشدار می‌دهد:
«وقتی فردی درگیر خودفریبی تشخیصی شود، ممکن است از محصولات و خدماتی که برای کمک به او طراحی شده‌اند، کمتر استفاده کند. به همین دلیل، آگاهی از باورهای نادرست و تلاش برای ارزیابی دقیق خود بسیار مهم است.»

فراتر از توهم: ایجاد تعادل

درحالی‌که خودفریبی می‌تواند به‌طور موقت اعتمادبه‌نفس را افزایش دهد، این سؤال مهم را مطرح می‌کند که چگونه افراد می‌توانند بین درک سالم از خود و ارزیابی صادقانه‌ی مهارت‌هایشان تعادل برقرار کنند؟

شناسایی زمانی که خودفریبی رخ می‌دهد، اولین گام است. تشویق به خوداندیشی، دریافت بازخوردهای عینی و تکیه بر داده‌های ملموس به‌جای احساسات درونی می‌تواند به مقابله با باورهای نادرست کمک کند.

علاوه بر این، یافته‌های این مطالعه نشان می‌دهد که تأثیر خودفریبی تشخیصی فراتر از ارزیابی‌های شخصی است.

از عملکرد در محیط کار گرفته تا مدیریت سلامت و برنامه‌ریزی مالی، داشتن درک بیش‌ازحد از توانایی‌ها می‌تواند باعث شود فرد نقاط ضعف خود را نادیده بگیرد و فرصت‌های رشد را از دست بدهد.

درک این گرایش روان‌شناختی ظریف اما قدرتمند می‌تواند کلیدی برای افزایش خودآگاهی و در نهایت گرفتن تصمیمات آگاهانه‌تر در زندگی روزمره باشد.

مطالعه‌ی کامل در ژورنال انجمن تحقیقات مصرف‌کننده منتشر شده است.

source

توسط elmikhabari