ابن سیرین که بود؟

محمد بن سیرین مشهور به ابن سیرین در سال ۳۳ هجری قمری متولد شد و در سن ۷۷ سالگی در سال ۱۱۰ هجری قمری درگذشت. گفته می‌شود احمد بن سیرین همان ابومعشر است. در اواسط خلافت مأمون، ابومعشر حدود ۴۰ سال داشت و در یک چاپ عربی از کتاب احمد بن سیرین (بولاق، ۱۸۶۸) نیز نام او محمد ذکر شده است. اگر برای شما هم جالب است که بدانید ابن سیرین اهل کجا بود، گفته شده است که او در مدینه متولد شده و در بصره نیز وفات یافته است. برخی افراد معتقدند ابن سیرین دشمن اهل بیت (ع) بوده، درحالی‌که شواهدی مبنی بر این موضوع وجود ندارد و چنان‌که از مستندات تاریخی مشخص است، او فردی یکتاپرست بوده که با پیروان و یاران پیامبر (ص) معاشرت داشته است. همچنین، نقل شده است ابن سیرین با سفر به شهرهای مختلف عربستان، کوفه و همچنین تیسفون به گردآوری احادیث می‌پرداخته و در دمشق نیز به کار بازرگانی مشغول بوده است.

تعبیر خواب ابن سیرین

والدین ابن سیرین

پدر محمد، سیرین و کنیه‌ او ابو عمره بود که خالد بن ولید او را اسیر نموده و انس او را خرید. سیرین از انس بن مالک تقاضای نوشتن پیمان آزادی کرد اما انس نپذیرفت و عمر بن خطاب انس را مجبور کرد و گفت: «باید با بردگان پیمان بنویسی» و انس پیمان نوشت که کار کند و به‌تدریج خود را آزاد نماید. سپس صاحب فرزندانی نیکو شد که محمد و انس بن سیرین و معبد و یحیی و حفصه و کریمه از آن‌ها هستند.

مادر محمد بن سیرین بانویی به‌نام صفیه و کنیز آزاد شده توسط ابوبکر بن ابی قحافه بود. ۳ تن از همسران پیامبر (ص) که در زمان او در قید حیات بودندن نیز وی را پاک و پاکیزه شمرده‌اند و به هنگام عقد او هجده تن از شرکت کنندگان در جنگ بدر و از جمله ابی بن کعب حضور داشتند که گفته شده است ابی بن کعب دعا می‌کرده است و آنان آمین می‌گفته‌اند. 

ماجرای خواب‌گزار شدن ابن سیرین؛ دو داستان جالب

در خصوص این‌که ابن سیرین چگونه معبر خواب شد، دو داستان وجود دارد که یکی مرتبط به نحوه مهار نفس وی بوده و دیگری راز خوشبو شدن اوست که در ادامه هریک را برایتان بازگو خواهیم کرد.

داستان اول؛ ابن سیرین چگونه نفس خود را مهار کرد؟

ابن سیرین جوانی فروتن و مأخوذ به حیا با سیمایی زیبا و جذاب بود. گفته‌اند یکی از مشتریان وی زنی بود که شیفته جمالش شده بود و روزی چند طاقه پارچه خرید و به بزاز گفت من نمی‌توانم پارچه‌ها را بیاورم، به شاگردت بگو آن‌ها را برایم بیاورد. ابن‌سیرین پارچه‌ها را به خانه زن برد و زن به او گفت پارچه‌ها را داخل بیاور. همین که به خانه وارد شد، زن در را بست و خود را در مقابل ابن سیرین قرار داد و گفت: «اگر با من همراه نشوی و خواسته مرا برنیاوری، فریاد می‌زنم که تو می‌خواستی با من عمل منافی عفت انجام دهی».

ابن‌سیرین که در بن‌بست گرفتار شده بود، به خداوند توکل کرد، از او یاری خواست و به ظاهر گفت که می‌روم تا آماده شوم. به دستشویی رفت، مقداری مدفوع از چاه دستشویی برداشت و به سر و صورت و لباس خود مالید. وقتی بیرون آمد، زن وحشتزده شد و او را بیرون کرد. به این ترتیب، ابن سیرین به‌علت مقاومت در مقابل شهوات و نفسانیات مورد عنایت خداوند قرار گرفت و علم تعبیر خواب به او الهام شد. 

همچنین گفته می‌شود که ابن سیرین از استادان خویش نیز نکته‌های زیادی درباره تعبیر و تفسیر خواب آموخت و از نوشته‌های پیشینیان، به‌ویژه نوشتهارهای کهن ایرانی، در تکمیل اطلاعاتش بهره جست و آنگاه با حسن سلیقه و ذوق و ابتکار خویش یادداشت‌هایی، تهیه و آن‌ها را دسته‌بندی کرد.

داستان دوم؛ چرا ابن سيرين بوى خوش مى داد؟

محمد بن سیرین همیشه پاکیزه بود و بوى خوش مى داد. روزى شخصى از او پرسید: «علت چیست که از تو همیشه بوى خوش مى‌آید؟» گفت: «قصه من عجیب است». آن شخص او را قسم داد: «قصه خود را براى من بگو». ابن سیرین گفت: «من در جوانى بسیار زیبا و خوش‌صورت و صاحب حسن و جمال بودم و شغلم بزازى بود، روزى زنى و کنیزکى به دکانم آمدند و مقدارى پارچه خریدند، چون قیمت آن معین شد، گفتند همراه ما بیا تا قیمت آن را به تو پرداخت کنیم. در دکان را بستم و همراه ایشان به راه افتادم تا به جلوى خانه آنان رسیدم ، آنها به درون رفتند و من پشت در ماندم. بعد از مدتى زن بدون آن‌که کنیزش ‍ همراهش باشد مرا به داخل خانه دعوت کرد. چون داخل شدم، خانه‌اى دیدم از فرش‌ها و ظروف عالى آراسته؛ مرا بنشاند و چادر از سر برداشت. او را در غایت حسن و جمال دیدم که خود را به انواع جواهرات نیز آراسته بود. در کنارم نشست و با ظرافت و ناز و عشوه با من به سخن گفتن درآمد. طولى نکشید که غذایى مفصل و لذیذ آماده شد و بعد از صرف غذا آن زن به من گفت: «اى جوان مى‌بینى من پارچه و قماش زیاد دارم، قصد من از آوردن تو به اینجا چیز دیگرى است. مى‌خواهم با تو همبستر شوم و کام دل بر آرم».

من چون مهربانی‌ها و عشوه‌بازی‌هاى او را دیدم، نفس اماره‌ام به سوى او میل کرد، ناگاه الهامى به من رسید از سوره والنازعات که این آیه را تلاوت کرد:

 

وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ

اما هرکس بترسد از مقام پروردگار خود و نفس خود را از پیروى هواى نفس بازدارد، به‌درستى که منزل و آرامگاه او بهشت خواهد بود.

 

وقتى به یاد این آیه افتادم عزم خود را جزم نمودم که دامن پاک خود را به این گناه آلوده نکنم. هرچه آن زن با من به طنازی درآمد، به او توجه نکردم و چون آن زن مرا مایل به خود ندید، به کنیزان خود گفت تا چوب زیادى آوردند و مرا محکم با طناب بستند، زن خطاب به من گفت: «یا مراد مرا حاصل کن یا تو را به هلاکت مى‌رسانم». من به او گفتم: «اگر ذره ذره‌ام کنى ، مرتکب این عمل شنیع نخواهم شد». تا این‌که مرا بسیار با چوب زدند، به‌طورى‌که خون از بدنم جارى شد. با خود گفتم که باید نقشه‌اى به کار بندم تا رهایى یابم.

گفتم: «مرا نزنید راضى شدم». دست و پایم را باز کردند. بعد از رهایى پرسیدم: «محل قضاى حاجت کجاست؟». راهنمایى‌ام کردند. به آنجا رفتم و تمام لباس‌هایم را به نجاست آلوده کردم و بیرون آمدم. چون آن زن با کنیزان به طرفم آمدند، من دست نجاست‌آلوده خود را به آن‌ها نشان مى‌دادم و به آن‌ها مى‌پاشیدم و آن‌ها فرار مى‌کردند.

فرصت را غنیمت شمردم و به طرف بیرون شتافتم. چون به در خانه رسیدم، در را قفل کرده بودند اما وقتى دست به قفل زدم، به لطف الهى گشوده شد. من از خانه بیرون آمدم و خود را به کنار جوى آب رسانیدم، لباس‌هایم را شستم و غسل نمودم.

ناگهان دیدم که شخصى پیدا شد و لباس ‍ نیکویى برایم آورد و بر تنم پوشانید و بوى خوش به من مالید و گفت: «اى مرد پرهیزگار! چون تو بر نفس خود غلبه کردى، از روز جزا ترسیدى، خلاف فرمان خدا انجام ندادى و نهى او را نهى دانستى، این وسیله اى بود براى امتحان تو و ما تو را از آن خلاص کردیم، دل فارغ دار که این لباس تو هرگز چرکین و این بوى خوش هرگز از تو زایل نشود، پس از آن روز تاکنون، بوى خوش از بدنم برطرف نگردیده است».

در روایتی دیگر گفته شده است که به‌همین دلیل، خدا علم تعبیر خواب را بر او عطا فرمود.

ماجرای تعبیر خواب ابن سیرین از زبان خودش

ابن سیرین می‌گوید: «حضرت یوسف ـ‌ که درود خدا بر او و خاندانش باد‌ ـ را در خواب دیدم، عرض کردم: «علم تعبیر خواب را به من بیاموزید». فرمود: «دهانت را باز کن». باز کردم و ایشان آب دهان خود را در دهانم ریخت و از آن پس من مجهز به علم تعبیر خواب شدم». در این راستا، ابن شوذب می‌گوید: «هیچ‌کس را بی‌باک‌تر از محمد بن سیرین در تعبیر خواب ندیدم. هنگامی که از او در مورد خواب سؤال می‌کردند به سؤال کننده می‌گفت که در بیداری از خدا بترس و آن‌چه که در خواب می‌بینی موجب غفلت تو نشود».

آیا کتاب تعبیر خواب ابن سیرین معتبر است؟

همان‌طور که در تاریخ ذکر شده است، ابن سیرین در تعبیر خواب تبحر داشت و در این‌که او اهل تعبیر خواب بوده است نیز شکی نیست اما بر سر چگونگی آموخته شدن این علم به وی، بین علما اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ بااین‌وجود، کتابی که نوشته خود وی باشد وجود ندارد و کتاب‌هایی که با نام او منتشر می‌شود، ممکن است گردآوری همان گزارش‌هایی باشد که از وی باقی مانده‌ است اما در این خصوص هم شواهد مستدلی موجود نیست.

حسن انصاری مقاله‌ای مختصر و مفید دربارهٔ ابوسعد خرگوشی نیشابوری صوفی شافعی اشعری مسلک با عنوان «صوفی خواب‌گزار و کتاب ابن سیرین» دارد که در آن مقاله از کتاب مهمی به‌نام «البشارة و النذارة فی تعبیر الرویا» یاد می‌کند. این کتاب دارای ۵۹ باب است و در آن به‌طور مکرر از کتاب ابن سیرین به‌عنوان منبع یاد شده است اما در عمده موارد، سندی برای تعابیر خواب‌هایی که یاد کرده، ارائه نمی‌کند.

گفته می‌شود کتاب تعبیر خواب منسوب به ابن سیرین، در واقع نوشته شیخ ابوالفضل حبیش بن ابراهیم تفلیسی است که آن را در اواخر قرن ششم تألیف کرده و در آن از تعبیر خواب‌ ابن سیرین و امام صادق (ع)، دانیال نبی (ع)، ابراهیم کرمانی، جابر مغربی و عده‌ای دیگر نقل قول کرده است. 

اما آنچه که در اینجا باید دقت شود، این است که تعبیر هر خواب با توجه به نوع نگرش، باورها، کاراکتر و خصوصیات روانی اشخاص متفاوت است، لذا ممکن است تعبیر یک خواب مشابه برای دو نفر، فرق داشته باشد. 

شعر ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده‌ام

در نهایت، خالی از لطف نیست که سری به دنیای شعر بزنیم و نامی هم از ابن سیرین ببریم:

روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده‌ام

بسکه خود را در دل آیینه غمگین دیده‌ام

مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید

گرگ باران دیده هستم، برف سنگین دیده‌ام

آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد

حال یوسف را ببینم با کدامین دیده‌ام؟

آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند

یادم آمد، من تو را روز نخستین دیده‌ام

بیستون دیشب به چشمم جاده‌ای هموار بود

ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده‌ام

حمیدرضا برقعی

source

توسط elmikhabari.ir