وسوسه ترندها: چگونه اسیر شدم؟!
- قدرت رسانههای اجتماعی: اعتراف میکنم، اینستاگرام و پینترست قاتل آرامش و البته، بودجه دکوراسیون من بودند. هر روز با دیدن خانههای بینقصِ بهروز، حس میکردم خانهام چقدر قدیمی و از مد افتاده است.
- ترس از عقب ماندن: یک جور ترس وسواسگونه از اینکه از قافله مد عقب بمانم، همیشه با من بود. فکر میکردم اگر مبل صورتیِ پاستلی نخرم یا دیوارها را با کاغذدیواری طرحدار نپوشانم، از دنیای مدرن جا ماندهام.
- تبلیغات فریبنده: تبلیغات رنگارنگ و جذاب برندهای دکوراسیون هم مزید بر علت بود. هر بار با دیدن یک محصول جدید با خود میگفتم: “این دقیقاً همان چیزی است که خانهام کم دارد!”
سیر تحول فاجعه: از شیکپوشی تا وصلهپینه!
- دوران طلاییِ خاکستری: ابتدا، همه چیز با رنگ خاکستری شروع شد. خاکستریِ روشن، خاکستریِ تیره، خاکستریِ مایل به آبی… تمام خانه در طیفهای مختلف خاکستری غرق شد. آن زمان فکر میکردم خانهام چقدر مدرن و شیک شده است. اما حالا، به آن روزها که فکر میکنم، فقط یک تصویر بیروح و سرد در ذهنم نقش میبندد.
- حمله رنگهای پاستلی: بعد از خاکستری، نوبت به رنگهای پاستلی رسید. صورتی ملایم، آبی آسمانی، سبز نعنایی… همه جا پر از این رنگهای رویایی شد. چند ماه بعد، از این همه لطافت و شیرینی خسته شدم و احساس کردم در یک قوطی آبنبات زندگی میکنم.
- جنون اکسسوریهای فلزی: رزگلد، طلایی، نقرهای… هر گوشه از خانهام برق میزد. شمعدانهای فلزی، گلدانهای فلزی، قابهای عکس فلزی… آنقدر از این اکسسوریها خریدم که دیگر جایی برای گذاشتن یک لیوان ساده هم نداشتم.
- فرشهای پرنقش و نگار: یک دوره هم فرشهای بزرگ با طرحهای شلوغ و رنگارنگ مد شده بود. یکی از آنها را خریدم و پهن کردم. بعد از چند هفته، حس کردم کف خانهام یک تابلوی نقاشیِ شلوغ است که هیچ ربطی به بقیه وسایل ندارد.
لحظه روشنگری: وقتی سلیقه شخصی گم شد!
یک روز صبح، در حالی که داشتم گرد و خاک اکسسوریهای رزگلد را پاک میکردم و به فرش پرنقش و نگارم خیره شده بودم، ناگهان به خودم آمدم. این خانه، دیگر شبیه من نبود. تمام وسایل، فریاد میزدند: “من ترند روز هستم!” اما هیچکدامشان حرفی از سلیقه و شخصیت من نمیزدند.
درسهایی که آموختم (به سختی!)
- کیفیت را فدای کمیت نکنید: خرید وسایل ارزانقیمت و بیکیفیت فقط به این دلیل که مد شدهاند، اشتباه محض است. این وسایل زود خراب میشوند و در نهایت، پول بیشتری باید خرج کنید.
- به ندای قلبتان گوش دهید: مهم نیست چه چیزی مد است، مهم این است که شما با چه چیزی احساس راحتی و شادی میکنید. خانهتان باید بازتابی از شخصیت شما باشد، نه ویترینی برای نمایش آخرین ترندها.
- سرمایهگذاری روی وسایل پایه: به جای خرید دائم وسایل تزئینیِ زودگذر، روی مبلمان و وسایل پایهای باکیفیت و با طراحی کلاسیک سرمایهگذاری کنید. این وسایل همیشه شیک هستند و به راحتی با اکسسوریهای مختلف هماهنگ میشوند.
- آهسته و پیوسته پیش بروید: لازم نیست یک شبه تمام دکوراسیون خانهتان را عوض کنید. کمکم و با دقت وسایلی را انتخاب کنید که دوستشان دارید و با سبک زندگیتان همخوانی دارند.
حالا، خانهام دیگر آن ویترین پر زرق و برق نیست. شاید هنوز هم عناصری از ترندهای گذشته در آن دیده شود، اما سعی کردهام فضایی ایجاد کنم که در آن احساس آرامش و تعلق داشته باشم. اعتراف میکنم، قربانی مُد بودن تجربه گرانی بود، اما در نهایت، باعث شد ارزش سلیقه شخصی و اصالت را بیشتر بفهمم. امیدوارم داستان من، تلنگری باشد برای کسانی که اسیر وسوسه ترندهای زودگذر میشوند. خانهتان را با عشق بسازید، نه با مُد!
source