مبارزات کاپیتان بلاد با کمبوهای سهضربهای ساده شروع میشوند که بهسرعت با ضربات سنگینتر و حرکات نمایشی تکمیل میشوند—مانند چرخش شمشیر کاپیتان که گروهی از دشمنان را در یک لحظه نابود میکند. سیستم دزدیدن سلاح، که با یک QTE (Quick Time Event) فعال میشود، به بازیکن اجازه میدهد شمشیر، تبر، یا حتی تفنگ دشمن را در میانه نبرد تصاحب کند، حرکتی که نهتنها تاکتیکی است، بلکه حس یک دزد دریایی آب زیرکاه را منتقل میکند. بااینحال، تنوع دشمنان محدود است؛ بیشتر حریفان یا سربازان سادهاند یا غولهای کند با نوار سلامتی زیاد با الگوهای حمله تکراری. این یکنواختی، بهویژه در مراحل میانی که تعداد دشمنان بهجای تنوعشان افزایش مییابد، حس تازگی اولیه را کمرنگ میکند. در مقایسه با همدورههایش مانند God of War II، که با دشمنان متنوع و باسفایتهای خلاقانه میدرخشید، کاپیتان بلاد در عمق گیمپلی عقب میماند، اما برای طرفداران هکاند-اسلشهای کلاسیک هنوز لذتبخش است و دقیقا حس و حال تجربه یک بازی اکشن متوسط در دوران PS2 را دارد.
شما در مراحل بازی گاهی جای کاپیتان بلاد بازی میکنید و گاهی جای دوستانش کنترل بازی را برعهده میگیرید و این موضوع یادآور عناوینی چون Shadow Of Rome است؛ هرچند راستش را بخواهید خود پیتر بلاد، شخصیت اصلی بازی، کاراکتر به یادماندنیتری نسبت به همتایانش است.
باید بگویم اوج خلاقیت تیم سازنده نیز بخشهای مبارزات کشتیها بوده: در بخشهای نبرد دریایی که در آن بازیکن باید همزمان با شلیک توپهای کشتی و مقابله با مهاجمان دست و پنجه نرم کند، در تئوری ایدهای جذاب شکل گرفته اما در عمل، این بخشها به دلیل طراحی ضعیف و تکراری شدن، تجربههایی خستهکننده تبدیل میشوند. مشکل اصلی اینجاست که بازی نتوانسته میان بخشهای اکشن خالص و سکانسهای تاکتیکی تعادل مناسبی ایجاد کند. دشمنان دریایی، که اغلب با الگوهای قابلپیشبینی حمله میکنند، چالش چندانی ایجاد نمیکنند، مگر در مراحل پایانی که تعدادشان بهطور مصنوعی افزایش مییابد.
source