Harbine درامی تاریخی است، که روایتی حماسی از مبارزه برای آزادی و فداکاری، در برهه‌ای حساس از تاریخ کره را به تصویر می‌کشد.

نقد فیلم Harbine | یک‌دست و خوش‌ساخت - گیمفا

Harbine روایتگر تاریخ حکومت استعماری ژاپن بر کره است، و آن دوران را به تصویر می‌کشد. طبق معاهده یولسا، کره تحت حاکمیت و مستعمره ژاپن درآمده بود، و استقلال خود را از دست داده بود. ماجرای Harbine شرح حال واقعه تاریخی گروهی استقلال طلب است که برای حق و حقوق طبیعی خود به پا می‌خیزند.

Harbin فضای تاریخی آن دوران را سرد، تاریک و تلخ به تصویر می‌کشد؛ فضایی که بازتابی از وضعیت سیاسی، اجتماعی و روحی ملت تحت سلطه است. از همان لحظات آغازین، با رنگ‌بندی تیره و نورهای سرد، مخاطب وارد جهانی می‌شود که امید در آن کمرنگ است و سایه استعمار همه‌چیز را در خود فرو برده. استفاده از لوکیشن‌های طبیعی با حال‌و‌هوای برفی و خالی از رنگ، نه‌تنها حال‌و‌هوای آن دوران در اوایل قرن نوزدهم را بازسازی می‌کند، بلکه به شکلی نمادین، وضعیت روحی شخصیت‌ها را نیز نمایان می‌سازد.

نقد فیلم Harbine | یک‌دست و خوش‌ساخت - گیمفا

Harbine عجله ای برای روایت داستانش ندارد و با طمأنینه پیش می‌رود؛ همین ریتم آهسته اما حساب‌شده، به مخاطب فرصت می‌دهد تا به عمق فضای تاریخی داستان و شخصیت‌ها نفوذ کند. کارگردان با پرهیز از هیجان‌های زودگذر و صحنه‌های اکشن بی‌هدف، تلاش کرده بیشتر بر فضاسازی و درونی‌سازی مبارزه تمرکز کند. این سبک روایت، شاید برای برخی بینندگان که انتظار ضرباهنگ سریع‌تری دارند، کند به نظر برسد، اما در واقع یکی از نقاط قوت فیلم است که به آن اصالت و هویت خاصی می‌بخشد.

در این میان، موسیقی فیلم نیز به خوبی با این لحن همراه شده و نقش مؤثری در شکل‌گیری حس درونی داستان دارد. موسیقی Harbin فراتر از یک پس‌زمینه ساده عمل می‌کند و به معیاری قوی برای انتقال احساس، فضاسازی تاریخی و ارتقای فرم بصری فیلم تبدیل شده است. استفاده از ارکستر سمفونی با ساختار سمفونیک کلاسیک فضاسازی منحصربه‌فردی برای فیلم رقم زده است. همچنین Harbine به دلیل سبک بصری و روایی‌اش تا حدی به سینمای مؤلف نزدیک است، تا صرفاً یک درام اکشن تاریخی.

نقد فیلم Harbine | یک‌دست و خوش‌ساخت - گیمفا

صحنه‌های درگیری میدانی و صحنه‌هایی توام با آرامش بصری به خوبی به کار بسته شده‌اند؛ این تضاد هوشمندانه، ضرباهنگ فیلم را متنوع می‌کند و از یکنواختی در روایت جلوگیری می‌نماید. در صحنه‌های درگیری، فیلم به هیچ‌وجه دچار اغراق‌های معمول در سینمای اکشن نمی‌شود. صحنه‌های اکشن حساب شده، واقعی و بدون افراط هستند.

از نظر بصری، Harbine یکی از نقاط قوت خود را مدیون فیلم‌برداری چشم‌نواز و طراحی صحنه دقیق است. سکانس‌های برفی و صحنه‌های ایستگاه راه‌آهن Harbine، با جزئیات بصری فوق‌العاده، حس تنش و سرمای آن دوران را به‌خوبی منتقل می‌کنند. طراحی لباس و بازسازی تاریخی نیز با دقت انجام شده و به بیننده کمک می‌کند تا در فضای اوایل قرن نوزدهم غرق شود. کارگردان با استفاده از نورپردازی تاریک، ترکیب‌بندی دقیق قاب‌ها و همانطور که پیشتر گفتم موسیقی فیلم مینیمال، و گاه ارکسترال و پرتنش بسته به سکانس، هارمونی فیلم را شکل می‌دهد.

نقد فیلم Harbine | یک‌دست و خوش‌ساخت - گیمفا

این لحظات، گاه در دل طبیعت و گاه در دفتر‌های سازمانی و فضاهای تاریکی روایت می‌شوند که حس پوچی و اندوه دوران استعمار را به خوبی منتقل می‌کنند. همین تعادل میان خشونت و سکون، بیننده را درگیر نگه می‌دارد؛ چرا که از یک سو، تعلیق و کشمکش روایت باعث می‌شود بخواهیم بدانیم سرنوشت شخصیت‌ها به کجا ختم می‌شود، و از سوی دیگر، زیبایی بصری و سکوت‌های معنادار، ما را به درنگ و هم‌ذات‌پنداری عمیق‌تر دعوت می‌کند. این تضاد هنرمندانه، یکی از عواملی‌ست که مخاطب را به ادامه تماشا ترغیب می‌کند و فیلم را به تجربه‌ای حسی و سینمایی بدل می‌سازد، نه صرفاً یک روایت تاریخی.

در این میان از بازی‌های طبیعی و گیرای بازیگران نمی توان گذر کرد. بازی‌های آنها دقیق، طبیعی و عمیق و باورپذیر است. هیون بین در نقش آن جونگ گن توانسته تضاد درونی میان انسان بودن و قهرمان بودن را به‌خوبی به تصویر بکشد. در سکانس‌های چه با دیالوگ و چه سکانس‌هایی که دیالوگ کمتری دارند بازی او حس یک استقلال طلب را به خوبی منتقل می‌کند و آن صداقت سینمایی را داراست. او شخصیتی را به تصویر می‌کشد که همزمان مصمم، آسیب‌پذیر و عمیقاً وطن‌پرست است. بازی او ترکیبی از خویشتن‌داری و انفجار ارزش‌های اخلاقی است که به‌ویژه در لحظات کلیدی، مانند صحنه‌های پایانی در ایستگاه Harbine، هویداست.

نقد فیلم Harbine | یک‌دست و خوش‌ساخت - گیمفا

با این‌حال، یکی از ضعف‌های قابل‌توجه فیلم در شخصیت‌پردازی برخی از بازیگران مکمل نمود پیدا می‌کند. با اینکه اجرای بازیگران مکمل از نظر فنی و احساسی قابل قبول و حتی تأثیرگذار است، اما فیلم به عمق دادن به شخصیت‌های فرعی، توجهی نمی‌کند. شخصیت‌هایی که می‌توانستند در شکل‌گیری جهان فیلم و تقویت بار دراماتیک داستان نقش مهم‌تری داشته باشند، اغلب در حد تیپ یا نقش‌های کاربردی باقی می‌مانند و از آن‌ها عبور می‌شود. برای نمونه، برخی چهره‌های کلیدی در گروه مقاومت یا حتی افراد مرتبط با دشمن، پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به شخصیت‌هایی چندلایه و به‌یادماندنی داشتند، اما در عمل بیشتر به عنوان ابزارهایی برای پیشبرد داستان استفاده شدند. این کمبود، باعث می‌شود در برخی سکانس‌ها از بار احساسی و عمق انسانی کاسته شود، چرا که انگیزه‌ها و کشمکش‌های درونی آن شخصیت‌ها برای مخاطب کاملاً روشن و ملموس نیست. در مجموع، هرچند بازیگران مکمل عملکردی درست و باورپذیر دارند، اما شخصیت‌پردازی محدودشان مانع از آن می‌شود که به‌اندازه قهرمان اصلی در ذهن مخاطب ماندگار شوند.

نمره نویسنده: ۷.۵/۱۰

JOHN

source

توسط elmikhabari.ir