حالا که هیجان فرو نشسته و همه نقدها و تحسینها منتشر شدهاند، وقت آن رسیده که عمیقا به داستان بازی Death Stranding 2: On the Beach بپردازیم. یا به طور خاصتر، به سوالی که همه با هر بازی هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) از خود میپرسند پاسخ دهیم؛ این بازی چگونه تمام میشود؟ خوشبختانه، حتی با وجود اتفاقات و رویدادهای عجیب و غریب تامی ارل جنکینز (Tommie Earl Jenkins)، طرح داستان بسیار سرراستتر است و بسیار سریعتر از Death Stranding پیش میرود. البته این بدان معنا نیست که Death Stranding 2 محتوای کمتری نسبت به نسخه قبل دارد.
هشدار اسپویل برای داستان و پایانبندی Death Stranding 2: On the Beach
بخش عمدهای از طرح داستان، حول لو میچرخد که شخصیت اصلی، سم پورتر بریجز، در پایان بازی اول او را به فرزندی پذیرفت و نامگذاری کرد. یازده ماه از زمان جلوگیری از آخرین ایستادگی گذشته است، جایی که خواهرخوانده سم، آملی سعی کرد به تمام زندگی که ما میشناسیم پایان دهد. با این حال، جهان هنوز کاملاً آشفته است. تایمفال هنوز وجود دارد، به سرعت در حال پیر و خراب کردن هر چیزی است که با آن برخورد میکند. موجودات ساحلی یا B.T.ها همچنان بیوقفه پرسه میزنند و حتی تکامل هم یافتهاند و فجایع زیستمحیطی جدید، از زلزله گرفته تا سیلهای ناگهانی و طوفانهای گرد و غبار، جمعیت بازمانده را سرکوب میکنند.
روزی، فرجایل به ملاقات سم میرود و فاش میکند که او یک شرکت جدید به نام Drawbridge تأسیس کرده است. BRIDGES از بین رفته و یک سازمان جدید با نام کمکهای عمومی خودکار، مسئول تحویل بستهها در سراسر UCA است و از رباتهای خودکار برای تحویل بستهها از طریق APAS استفاده میکند. فرجایل با UCA برای ایجاد شبکه Chiral همکاری میکند و از سم میخواهد که برای انجام این کار از مرز عبور کرده و به بقایای مکزیک برود (با این وعده که UCA او و لو را عملاً عفو خواهد کرد).

فرجایل میماند تا از لو مراقبت کند، در حالی که سم راه میافتد و برای بررسی وضعیت ددمن به آنجا سر میزند. اول اینکه، ددمن به ساحلش رفته است (البته نگران نباشید – او هنوز به نوعی آنجاست). دوم اینکه، او فاش میکند لو در واقع BB-28 نیست. شماره سریال، متعلق به یک بریج بیبی است که قبلاً از رده خارج شده. اینکه او از کجا آمده و چگونه این شماره را دریافت کرده، مشخص نیست، اما برای سم آرامش خاطری به همراه دارد زیرا برای UCA، لو وجود ندارد.
آرامش زمانی از بین میرود که سم میفهمد به مخفیگاه او حمله شده، در حالی که فرجایل فرار کرده و لو خیر. سپس یک ماه به جلو میرویم و سم را میبینیم که هنوز به خاطر از دست دادن لو افسرده است. فرجایل یک بار دیگر به او نزدیک میشود، این بار برای پیوستن به DHV Magellan و ورود به یک دروازه بشقابی تازه کشف شده. اینها ورودیهای ویژهای هستند که پس از شکست Last Standing پدیدار میشوند و بخشهای مختلف جهان را به هم متصل میکنند. یکی از این دروازهها در مکزیک وجود دارد که به استرالیا، جایی که دیگر بازماندگان ساکن هستند، متصل میشود. فرجایل میخواهد استرالیا را به شبکه کایرال متصل کند، اما رئیس APAC، که او نیز در این سفر همراه است، اعتقاد دارد باید دروازههای بشقابی دیگری را نیز در سراسر جهان فعال کرد.
دیگر اعضای خدمه اکنون تقریباً شناخته شدهاند؛ تارمن که کشتی را هدایت میکند؛ دالمن، یک واسطه روحی سابق که در بدن یک عروسک به دام میافتد؛ هارتمن بازگشته؛ و رینِی، یک زن باردار که هر جایی برود، تایمفال را فعال کند. همچنین چارلی، یک آدمک تست تصادف وجود دارد که حامی دروبریج است.
سم پس از ورود به استرالیا، با هیگز (که مسئول حمله به خانهاش نیز هست) روبهرو میشود. هیگز با کمک روحهای مکانیکی جدید او را دستگیر میکند، اما سم توسط یک سامورایی قرمز مرموز نجات مییابد که بعداً مشخص میشود Deadman بوده است. در این میان نیل مرموز را هم داریم که پس از ورود به قلمروی او و شکست دادنش برای اولین بار، سم با دختری به همان اندازه مرموز مواجه میشود.

سم او را به ماژلان برمیگرداند و نام «فردا» (Tomorrow) را به او میدهند. در ادامه مشخص میشود که این دختر هیچ خاطرهای ندارد. اگر یکی از شعارهای بازی یعنی Tomorrow is in your hands (فردا در دستان توست) را دیدید و فکر کردید که ممکن است ارتباطی با لو وجود داشته باشد، به خودتان یک ستاره طلایی بدهید.
همچنین مشخص میشود که نیل از او محافظت میکرده. او به عنوان یک قاچاقچی سابق UCA، که زنان را برای آزمایشهای Bridge Baby تأمین میکرد، دوست دوران کودکی لوسی استرند، همسر مرحوم سم، است. نوزاد او (که قرار بود لوئیز نام داشته باشد) اولین نوزاد بریج، BB-00، بود و توسط BRIDGES برای آزمایشهایش ربوده شد. همانطور که مشخص شد، لوسی خودکشی نکرده است و پس از چند ماه بارداری، به دلیل DOOMS دچار کابوسهای شبانه شد. پس از سفری به ساحل به لطف بریجت، مادرخوانده سم، او سرانجام به هویت واقعی فرزندش پی برد و با کمک نیل سعی کرد با دخترش فرار کند.
این ماجرا به طرز بدی پایان یافت، چرا که بریجیت هم نیل و هم لوسی را کشت و لوئیز را هم ربود. وقتی سم سعی کرد جسد لوسی را پس بگیرد (و بریجیت در مورد خودکشی دروغ گفت)، نیل به عنوان یک B.T. از ماورا ظاهر شد و جسد او را لمس کرد و باعث ایجاد یک خلاء شد. سم با این تصور که مسئول این فاجعه است، بریجیت را ترک کرد و به عنوان یک باربر آزاد به زندگی تنهای خود ادامه داد.
نیل پس از بازگشت به ساحل، هویت خود را حفظ و عملاً به عنوان یک روح خدمت کرد. همچنین متوجه میشویم که فرجایل در ابتدا به ساحل رفت و با کمک تواناییهای لو، توانست به نیل حمله کند. او در نهایت لو را برای محافظت به وی سپرد.
در بخش پایانی داستان، درابریج با هیگز مبارزه میکند تا آخرین هاب کایرال را فعال و استرالیا را به شبکه متصل کند. با این حال، هیگز برای رئیس جمهور APAC کار میکرد، که در واقع یک انسان نیست، بلکه مجموعهای از ارواح است که در اثر یک خلاء جان خود را از دست دادهاند (شامل الدر از Death Stranding 1 نیز میشود). او با استفاده از APAS ، مسئول روحهای مکانیکی است و میخواهد بشریت اساساً از ماجراجویی دست بردارد.
البته که منظورمان همان Die-Hardman است که از طریق یک سکانس رقص و آواز جذاب مشخص میشود تمام این مدت چارلی بوده (و حتی DHV مخفف Die-Hardman’s Vessel است). او سعی میکند رئیس جمهور را از APAS بیرون و نقشههایش را خنثی کند، اما متأسفانه بقیه خدمه متوجه نمیشوند که هیگز همان شخصیت آشفته همیشگی است.

هیگز نقشه خودش را داشته و در مقطعی شروع به جعل هویت Die-Hardman و کنترل سامورایی سرخ کرده است. پس از تکان دادن تیغه و تهدید خدمه، او نقشههایش را برای فعال کردن آخرین تابیدگی با استفاده از Tomorrow، یک موجود انقراض جدید، فاش میکند. همچنین در ادامه مشخص میشود که Tomorrow دختر سم است و آنها متعاقباً آنجا را ترک میکنند.
سم برای نبرد با هیگز به ساحل میرود و در نهایت او را از فعال کردن آخرین تابیدگی (Last Stranding) باز میدارد. فرجایل همچنین فاش میکند که در ابتدای بازی توسط هیگز کشته شده است، اما کا (Ka) یا روح او زنده مانده و مدت زمانی را که بدن یا ها (Ha) باید زنده میماند، به تأخیر انداخته است. پس از مرگ او، سم و گروه به دنیای واقعی بازمیگردند و Tomorrow در طول سفر خود حقیقت را میفهمد.
بله، فردا همان لو است، اما در قالبی بالغ پس از گذر سن شتابزده ناشی از اقامت در ساحل نیل. اگر هرگونه ابهامی دارید، لو در واقع لوئیز، دختر سم و لوسی است که توسط BRIDGES گرفته و به BB-00 تبدیل شده است. B.T. لو که پس از مرگ ظاهری خود در غلاف سم ظاهر شد، تنها یک توهم بود که پل متحرک برای کمک به سم در غلبه بر فقدانش ایجاد کرد.

با آشکار شدن حقیقت، فردا با چشمانی اشکبار سم را به عنوان پدرش در آغوش میگیرد و سرانجام نام واقعی او یعنی لوئیز را به ارث میبرد. پس از تیتراژ، دوربین قبل از اینکه روی لوئیز فیکس شود، بر روی مکانهای مختلفی در استرالیا حرکت میکند. او با لباس کامل باربری (و حتی ماسک دستی فرجایل که سیگار روشن میکند)، عکسهای والدینش و بریجت از بازی اول، رینِی با فرزندش و خدمه کشتی DHV Magellan را بررسی میکند.
سپس او را میبینیم که در مقابل چیزی که به نظر میرسد یک دروازه جدید باشد، ایستاده است. با این حال، این یکی با آن اولی متفاوت است؛ بیشتر شبیه یک جفت دست واضح است که به نظر میرسد به سمت یکدیگر دراز شدهاند.

اگر Death Stranding 3 ساخته شود و کوجیما برای آن برنامهای داشته باشد، به احتمال زیاد لوئیز شخصیت اصلی داستان خواهد بود. در مورد دروازههای بشقابی، ما قبلاً دیدهایم که چگونه میتوانند قارههای مختلف را در سراسر جهان به هم متصل کنند. شاید این دروازه جدید بتواند فراتر برود و شاید مردم را به سیارهای جدید یا جایی حتی دورتر انتقال دهد. با توجه به اینکه لوئیز قادر به حرکت از طریق قیر است، احتمال دارد بتواند از دروازههای بشقابی به روشهایی استفاده کند که هیچ کس دیگری نمیتواند.
البته، هنوز سوالات زیادی وجود دارد. آیا لوئیز توانایی عمل به عنوان یک موجود انقراض را همچنان دارد، یا نبرد نهایی به طور موثری آن را خنثی کرد؟ در مورد Death Stranding و تأثیرات آن بر جهان چطور؟ آیا جهان همچنان تحت تأثیر B.T.ها و بلایای طبیعی ناشی از کایرالیوم بیش از حد قرار خواهد گرفت؟ آیا این چرخه ادامه دارد و این برای آملی، کسی که آخرین تابیدن (Last Stranding) را متوقف کرد تا به بشریت فرصتی بدهد، چه معنایی خواهد داشت؟ با وجود تمام پاسخهای مختلفی که Death Stranding 2 به ما داد، سوالات بسیار بیشتری برای تأمل باقی گذاشت.
source