1
با آنکه از زمان اکران فیلم نخست این مجموعه هنوز ۲۸ سال نگذشته، اما فیلم 28 Years Later روح همان اثر اولیه را حفظ کرده و در عین حال، از تکامل واهمهای ندارد. دنی بویل و الکس گارلند، زوج کارگردان و نویسندهی فیلم نخست، پس از غیبت در فیلم 28 Weeks Later بازگشتهاند و این بار با بودجهای بالا و آزادی خلاقانهی بیشتر، از تمام ظرفیتهای خود بهره بردهاند. این فیلم بیش از آنکه دنبالهای مورد انتظار باشد، ریبوت این فرنچایز به حساب میآید؛ بازتابی از دنیای پسا آخرالزمانی در قالبی مدرن و آغشته به اندوه.
در دورانی که ژانر پسا آخرالزمانی دگرگون شده، فیلم 28 Years Later ما را به سراغ شخصیتی نوجوان به نام اسپایک (با بازی آلفی ویلیامز) میبرد؛ نسلی که پس از پایان جهان رشد کردهاند. فیلم بهجای تمرکز بر کلیشههای ژانر زامبی، یک درام احساسی و شخصیتمحور است که زامبیها تنها در آن حضور دارند، نه هستهی اصلی داستان. شاید این همان چیزی نباشد که مخاطبان انتظارش را دارند، اما برای دوام این مجموعه گامی بهجا به نظر میرسد؛ چرا که 28 Years Later تقلیدی صرف از 28 Days Later نیست، بلکه مسیری تازه را دنبال میکند.
با وجود اشباع بازار فیلم و سریال از زامبیها، فیلم 28 Years Later بهخوبی آگاه است که این ژانر تا چه حد تحت تأثیر نسخهی سال ۲۰۰۲ بوده است. فیلمی که در آن زمان ژانر زامبی را احیا کرد، اکنون باید در فضای اشباعشدهای گام بردارد که تقریباً همهی راههای ممکن کاویده شدهاند. خوشبختانه، فیلم این وضعیت را فرصتی میبیند، نه مانعی، و با پرهیز از کلیشهها، تنها گاهی برای سرگرمی به آنها رجوع میکند.
فیلم 28 Years Later فقط یک فیلم زامبی نیست، بلکه میخواهد پیامی منتقل کند
دنی بویل، که با 28 Days Later ژانر زامبی را بازآفرینی کرد، وظیفهای سنگین پیشرو داشت. 28 Years Later بهسرعت قواعد، خطرات و تنشهای دنیای خود را پایهریزی میکند؛ با بهرهگیری از فیلمبرداری لرزان با دوربین آیفون و زاویههای مورب. این سبکی تکاملیافته از روش «دویدن و فیلم گرفتن» است که در فیلم نخست به کار رفته بود. با این تفاوت که این بار بویل فرصت دارد تا با تصویرسازی روایت را نیز تقویت کند و این کار را با موفقیت انجام میدهد.
بر خلاف فیلمهای قبلی، 28 Years Later نمیتواند همان بار سنگین جهانی را بر دوش بکشد و تلاش هم نمیکند. در عوض، داستان در مقیاسی محدودتر روایت میشود و تمرکز آن بر جزیرهی کوچک اسپایک و رابطهی او با پدر و مادرش (با بازی آرون تیلور-جانسون و جودی کومر) است. تیلور-جانسون، در نقش پدری ناکامل، کاریزماتیک و خوشقیافه است، اما در برخی لحظات بهدلیل بزرگنمایی بیش از حد احساسات، کمی اغراقآمیز بازی میکند.
از سوی دیگر، کومر وظیفهی سختی دارد. شخصیت او در داستان جایگاهی همدلانهتر دارد، اما او نیز ناچار است لحظاتی از ملودرام شدید را به نمایش بگذارد. ویلیامز (در نقش اسپایک) موفق میشود فیلم را بر دوش بکشد، چون خود داستان و شخصیتهای فرعی بهخوبی دنیای اطراف او را میسازند. انتخاب محور قرار دادن تجربهی یک کودک، تصمیمی جالب است؛ چون یادآور میشود که نسل آینده قرار است وارث جهانی باشد که ما ساختهایم.
در لحظاتی از فیلم، ضربان قلبم با هیجان 28 Years Later بالا رفت. این هیجان در طول تقریباً دو ساعت زمان فیلم، باعث میشود که گذر زمان حس نشود. فیلم مخاطب را تا مدتها درگیر نگه میدارد، اما در ابتدای پردهی سوم، با انتخاب راهی آسان برای مقدمهچینی دنبالهی احتمالی، از قدرت خود میکاهد. درحالیکه تا آن نقطه، ریتم روایت سنجیده و متمرکز بود، در این بخش اندکی از هم میپاشد. در میان صحنههای ش