1
بسیاری از باورهای رایج درباره سفر و گردشگری، در ظاهر منطقی و معقول به نظر میرسند. اما در واقعیت، برخی از این باورها نهتنها نادرستاند، بلکه میتوانند لذت ما از سفر را کاهش دهند.
روزنامه بریتانیایی The Telegraph فهرستی از ۱۲ اشتباه رایج اما پنهان را تهیه کرده است که معمولاً توسط مسافران طبقه متوسط انجام میشود. اگر قصد داری تعطیلات خود را متفاوتتر و هوشمندانهتر سپری کنی، این لیست برایت یک چراغ راه است.
۱. «هتلهای زنجیرهای بیروح هستند، باید از آنها دوری کرد»
واقعیت: کیفیت استاندارد، خودش یک نعمت است
هتلهای زنجیرهای همیشه بد نیستند. یک اتاق تمیز، تخت راحت، نورپردازی مناسب در حمام و حفظ استانداردها چیزی نیست که بتوان نادیده گرفت. روح ماجراجویی را خودت همراه بیاور، نه اینکه فقط در طراحی هتل دنبالش باشی!
۲. «فقط جایی غذا بخور که مردم محلی میخورند»
واقعیت: غذاهای محلی همیشه خوشمزه نیستند
اینکه مردم محلی کجا غذا میخورند، لزوماً معیار خوبی برای انتخاب رستوران نیست. حتی در اروپا هم ممکن است محلیها غذاهای عجیبی بخورند؛ تا حالا غذای Provençal pieds-et-paquets (نوعی خوراک فرانسوی با دل و جگر) یا rakfisk نروژی (ماهی تخمیرشده) را امتحان کردی؟ هر جا محلیها هستند، لزوماً بهمعنای غذای خوب نیست!
در لندن ژاپنیها به رستورانهای ژاپنی میروند، نادال و آلکاراز در اطراف ویمبلدون ترجیح میدهند به رستورانهای اسپانیایی بروند و ایتالیاییها همیشه دنبال تراسهای ایتالیایی میگردند. تو هم اگر خواستی تخممرغ و بیکن را زیر آفتاب صبحگاهی تورمولینوس بخوری، نوش جان! حتی حق داری سس قهوهای (Brown Sauce) را با افتخار درخواست کنی!
۳. «از مکانهای توریستی دوری کن»
واقعیت: مکانهای شلوغ، معمولاً دلیل خوبی برای محبوبیت دارند
اگر جایی شلوغ است، احتمالاً چیز ارزشمندی دارد. اگر بخواهی از جمعیت فرار کنی، ممکن است سر از جاهایی درآوری که هیچکس نمیخواهد برود: مثلاً چرنوبیل، کره شمالی، روبه (فرانسه) یا نورثهمپتون (بریتانیا)!
۴. «غذاهای هواپیما افتضاحاند»
واقعیت: از شرایط پرواز خبر داری؟
واقعاً انتظار داری در ارتفاع ۱۰ هزار متری و با سرعت ۸۸۰ کیلومتر در ساعت، لازانیایی با کیفیت رستوران پنجستاره سرو شود؟ کمی منصف باش!
۵. «حتماً غذای چینی یا اسپاگتی را با چوب بخور»
واقعیت: این زور نیست، انتخاب است
هیچ قانونی وجود ندارد که تو را مجبور کند برای خوردن برنج یا نودل، از چوب غذاخوری استفاده کنی. حتی ایتالیاییها هم با سرسختی میگویند اسپاگتی را نباید برید بلکه باید پیچاند؛ این هم از همان عادات آزاردهندهشان است!
۶. «زبان بلد نبودیم، اما عالی ارتباط برقرار کردیم»
واقعیت: نه، فکر میکنی ارتباط برقرار کردی!
تو فکر کردی با اشاره و لبخند کار پیش رفت، اما معمولاً چنین نیست. ارتباط واقعی نیاز به زبان مشترک یا حداقل واژگان اساسی دارد.
۷. «ما از گردشگری پایدار حمایت میکنیم»
واقعیت: پس مقصد خودت را عوض کن
اگر واقعاً دغدغه پایداری داری، چرا به Southend، Blackpool یا Nice نمیروی؟ اینها از قرن هجدهم تاکنون گردشگران را پذیرا بودهاند و اقتصادشان به گردشگری پایدار وابسته است.
۸. «ما گردشگر نیستیم، ما مسافریم»
واقعیت: خیر، تو هم یک گردشگری
اگر برای سرگرمی و استراحت خانه را ترک میکنی، اسمش گردشگریست. اصطلاح «مسافر» فقط برای خودنمایی و فخرفروشی به کار میرود. هیچ تفاوت اخلاقی یا کیفی میان سفر به آلیکانته یا اولانباتور وجود ندارد، فقط دروازه پروازشان فرق دارد!
۹. «ما هرگز فستفود نمیخوریم، فقط رستوران میرویم»
واقعیت: گاهی فستفود نجاتدهنده است
در برخی از مقصدهای تعطیلاتی، اگر جایگزینهای رستورانی را ببینی، به KFC پناه میبری! گاهی اوقات باید به فستفود پناه برد و بابتش سپاسگزار بود.
۱۰. «شرکتهای هواپیمایی با مردم بد رفتار میکنند»
واقعیت: مسافران هم گاهی مثل حیوان رفتار میکنند
نگاهی به اطرافت بنداز. مسافرانی که با حجم زیاد بار دستی تلاش میکنند آن را به زور در کابین جا بدهند، یا کسانی که مثل اسفنج، لیترها جینتونیک میبلعند. واقعاً کارمندان شرکتهایی مثل Ryanair به اندازه یک راهب صبر دارند!
۱۱. «ما هرگز سوغاتی توریستی نمیخریم»
واقعیت: سوغاتیها اقتصاد خرد را زنده نگه میدارند
فروشگاههای سوغاتی با فروش ساعتهای کوکو، بشقابهایی با نوشته «یادگاری از آلمان» و مجسمه مردانی که آلبنهورن مینوازند، امرار معاش میکنند. اینها بخشی از خاطرات و اقتصاد محلیاند.
۱۲. «ما هرگز فقط روی ساحل دراز نمیکشیم»
واقعیت: همه نیاز به آرامش دارند، حتی تویی که فکر میکنی روشنفکری!
بله، ما فهمیدیم که تو خیلی روشنفکر، اهل کتابخوانی و آموزش علمی به فرزندانی. اما گاهی لازم است فقط لم بدهی، استراحت کنی و کمی آبمیوه بنوشی. لازم نیست همهاش در جستوجوی کلیساهای نئوگوتیک باشی!