با وجود آنکه برخی از سریال‌های نتفلیکس برای همیشه در تاریخ تلویزیون ماندگار خواهند شد، تعدادی دیگر کاملاً بی‌سر و صدا منتشر شدند و در حالی نادیده ماندند که تقریباً بی‌نقص بودند. این پلتفرم به ساخت تعداد بسیار زیادی سریال مشهور است، اما در کنار آن به سرعت نیز آن‌ها را پیش از آنکه فرصتی برای درخشش پیدا کنند لغو می‌کند.

نتیجه چنین روندی شکل‌گیری مجموعه‌هایی است که همچون الماس‌های پنهان در کتابخانه بزرگ نتفلیکس مدفون شده‌اند؛ آثاری شگفت‌انگیز که به شکلی ناامیدکننده عمر کوتاهی داشته‌اند. از طرف دیگر، نتفلیکس فقط یکی از گوشه‌های چشم‌انداز رسانه‌ای فوق‌العاده اشباع‌شده‌ای است که امروزه وجود دارد. این حجم فراوان از انتخاب و فقدان تبلیغات مناسب باعث شده برخی از سریال‌های ارزشمند هرگز به جایگاه شایسته خود نرسند.

سریال Sense8

ساخته‌ی واچوفسکی‌ها، Sense8 یکی از شگفت‌انگیزترین و در عین حال عجیب‌ترین قربانیان کم‌توجهی است. این سریال جزو وسیع‌ترین و چندفرهنگی‌ترین آثار نتفلیکس محسوب می‌شود. داستان درباره هشت نفر از نقاط مختلف جهان است که میان آن‌ها یک پیوند ذهنی و جسمی شکل می‌گیرد. این افراد قادرند با یکدیگر ارتباط تله‌پاتیک برقرار کنند، احساسات یکدیگر را تجربه کنند و در مواقع ضروری مهارت‌هایشان را با هم به اشتراک بگذارند.

این هشت نفر در شهرهایی چون نایروبی، سئول، سان‌فرانسیسکو، بمبئی، لندن، برلین، مکزیکوسیتی و شیکاگو زندگی می‌کنند و سریال مدام میان آن‌ها جابه‌جا می‌شود. بخش بزرگی از سریال نیز در لوکیشن‌های واقعی سراسر جهان فیلم‌برداری شده است. تمرکز داستان بر ارتباط عاطفی میان افرادی که از هر نظر با یکدیگر متفاوت‌اند، احساسی و امیدبخش است.

سریال Messiah

بزرگ‌ترین نقطه قوت Messiah همان چیزی است که مانع دیده شدن گسترده آن شد. سریال سراغ یکی از بزرگ‌ترین پرسش‌های ممکن می‌رود: اگر رویدادهای متون دینی در دنیای امروز اتفاق بیفتند چه رخ می‌دهد؟ Messiah داستان Al-Masih را دنبال می‌کند؛ مردی که به نظر می‌رسد معجزاتی شبیه آن‌چه از پیامبرانی چون عیسی، محمد و موسی نقل شده انجام می‌دهد.

در حالی‌که پیروان مشتاق او هر روز بیشتر می‌شوند، شک و تردید از سوی مخالفان و سازمان CIA نیز افزایش می‌یابد. این سریال در طول ده قسمت خود همواره میان شک و باور حرکت می‌کند. از یک سو گذشته Al-Masih به‌عنوان دانشجوی فنون شعبده و توهم مطرح می‌شود، و از سوی دیگر برخی رویدادها هیچ توضیح واقعی و طبیعی ندارند.

سریال The Rain

در چشم‌اندازی که مملو از سریال‌های آخرالزمانی و ویروس‌محور است، The Rain به دلیل ایده متفاوتش سزاوار توجه بیشتر است. در حالی‌که Dark اغلب به‌عنوان جایگزین Stranger Things در نتفلیکس معرفی می‌شود، The Rain دانمارکی هرگز به اندازه کافی دیده نشد، در حالی‌که به شکلی متفاوت جای خالی سریالی مانند The 100 را پر می‌کرد.

سریال The Rain یادآور برخی عناصر The Last of Us نیز هست، اما بعد از شروع داستان، مسیر کاملاً منحصر به خود را پیدا می‌کند: دو خواهر و برادر پس از سال‌ها از پناهگاه خارج می‌شوند، زمانی که بارانی آلوده، بخش عمده جمعیت اسکاندیناوی را با ویروسی مرگبار از بین برده است. جست‌وجو برای یافتن درمان و تلاش برای بقا محور اصلی داستان است، اما قلب روایت بر رابطه در حال فروپاشی این دو خواهر و برادر بنا شده است.

سریال Maniac

این سریال کوتاه همه چیز داشت: تصاویر روشن و رؤیایی، خط داستانی گسترده اما ساده در ظاهر، و بازی‌های قدرتمند اما استون و جونا هیل. سریال Maniac سفری صمیمی و عاطفی به درون دنیای علمی‌–‌تخیلی است که هم شخصیت‌محور است و هم جهان‌محور.

اوون که با اسکیزوفرنی پارانوئید درگیر است، در یک آزمایش دارویی با انی که افسرده است آشنا می‌شود. این آزمایش خیلی سریع از آنچه به نظر می‌رسد فراتر می‌رود و به لطف راویان غیر قابل اعتماد داستان، همه چیز بیش از پیش پیچیده می‌شود.

سریال Feel Good

حتی در مقایسه با Seinfeld، شاید Feel Good بهترین نمونه از اجرای نسخه‌ای داستانی از یک استندآپ کمدین باشد. مای مارتین که به‌تازگی با Wayward بار دیگر توانایی‌های روایی خود را ثابت کرده، پیش‌تر با این درام–کمدی ۲۰۲۰ شایستگی خود را نشان داده بود.

سریال Feel Good که نوشته و ساخته مای مارتین است، نیمه بیوگرافی محسوب می‌شود و مسیر آن‌ها در استندآپ، مبارزه با اعتیاد و رابطه پرتنششان با جورج را روایت می‌کند. در حالی‌که بسیاری از سریال‌ها بیشتر به سمت درام یا کمدی متمایل‌اند، Feel Good در نقطه میانی قرار می‌گیرد و با موفقیت در هر دو نقش عمل می‌کند.

source

توسط elmikhabari