همین ابتدا بگویم که بازی هیچ مشکل بزرگ و نابخشودنیای ندارد. حداقل غیر از مسائل فنی که بیشتر گریبان پیسی گیمرها را گرفته بود، بوردرلندز ۴ در هیچکدام از پایههای یک بازی کامپیوتری کوتاهی نکرده. دنیای بازی پزجزئیاتتر از همیشه است، گیمپلی کلی و مخصوصاً گانپلی به طرز عجیبی سرگرمکننده و حتی تا درجاتی اعتیادآورد است، داستان به اندازهی نسخهی قبلی بیسر و ته نیست و مأموریتهای اصلی و جانبی هم به اندازهی کافی متنوع هستند. ولی اگر از طرفداران نسخههای قبلی بازی باشید، هر دو دقیقه یک بار از خودتان میپرسید پس این بازی چه حرف جدید برای زدن دارد؟ چه کاری را متفاوت انجام میدهد که در بازیهای قبلی ندیدیم؟ اضافه شدن جتپک و Grapple هرچند حرکت در نقشه را کمی روانتر کرده، اما این تغییرات جزئی در برابر انتظاری که از یک نسخهی شمارهدار در سال ۲۰۲۵ میرود، ناچیز به نظر میرسند.
این سری نیاز به یک شوک بزرگ داشت تا بتواند دوباره در بازار رقابتی امروز حرفی برای گفتن داشته باشد. اینجاست که با شنیدن صدای نخراشیدهی Claptrap، همهی صدها ساعتی که خرج نسخههای قبلی کردید از جلوی چشمتان رد میشوند و تصمیمهای زندگیتان را زیر سؤال میبرید. آیا یک بوردرلندز دیگر ارزشش را دارد؟ جواب این سؤال تقریباً فقط به تعداد نفرات حاضر در بازی دارد، اگر تنها بازی میکنید احتمالاً بعد از ۱۰ تا ۱۵ ساعت قیدش را زدهاید.
source