در میانهی قرن نهم میلادی، جزیرهی کوچکی در دریاچهی مالارن در سوئد، قلب تپندهی تجارت اسکاندیناوی بود. این شهر باستانی، بیرکا (Birka) نام داشت؛ بندری پررونق که وایکینگها در آن بازرگانی میکردند و کالاهای خود را با شرق و غرب مبادله مینمودند. اما یکی از کشفیات در این محل، در قرن بیستم، پرده از ارتباطی حیرتانگیز میان شمال اروپا و خاورمیانه برداشت — حلقهی بیرکا.
این حلقه نقرهای کوچک، که در آرامگاه زنی وایکینگ کشف شد، کتیبهای به زبان عربی بر خود داشت. واژهای که بر آن نقش بسته بود، «الله» یا به روایتی «الیالله» (برای خدا) خوانده میشد. چنین کشفی، تصویر ما از جهان وایکینگها را دگرگون کرد و نشان داد که روابط میان اسکاندیناوی و دنیای اسلام، عمیقتر از آن است که پیشتر تصور میشد.
کشف در گورستان بیرکا
در دههی ۱۸۷۰ میلادی، باستانشناس سوئدی هیلدینگ هیلمار آلمگرن (Hjalmar Stolpe) در جریان کاوشهای خود در بیرکا، در یکی از گورها حلقهای نقرهای یافت. این گور متعلق به زنی از طبقهی مرفه بود و در کنار او اشیایی چون منسوجات ابریشمی شرقی، تسبیح و تزئینات فلزی قرار داشت.
حلقه از نقره و شیشهی بنفش ساخته شده و نگین آن با دقتی چشمگیر روی پایهای از نقره نصب شده بود. درون نگین، حروفی کندهکاری شده بود که سالها بعد مشخص شد به خط کوفی عربی است.
این حلقه اکنون در موزهی تاریخ سوئد در استکهلم نگهداری میشود و به یکی از نمادهای پیوند فرهنگی شرق و غرب در قرون میانه تبدیل شده است.
تحلیل زبانشناسی و نمادشناسی
در ابتدا، بسیاری از پژوهشگران تصور میکردند نقش روی حلقه نوعی تزئین یا نشانهی جادویی است. اما در سال ۲۰۱۵، با استفاده از تصویربرداری دیجیتال و میکروسکوپهای دقیق، پژوهشگران دانشگاه استکهلم نشان دادند که این کتیبه با خط کوفی ساده نوشته شده و به احتمال زیاد واژهی الله یا عبارت الیالله (برای خدا) را نشان میدهد.
اگر این تفسیر درست باشد، این حلقه یکی از قدیمیترین اشیای شناختهشدهای است که دارای کتیبهای اسلامی در شمال اروپاست.
نماد کلمهی الله در فرهنگ اسلامی نشانهی ایمان، وحدت و یکتاپرستی است. وجود آن بر انگشت زنی وایکینگ، گواهی است بر تماس فرهنگی، تجاری و شاید حتی مذهبی میان دنیای اسلام و سرزمینهای شمالی.
مسیرهای تجاری و تأثیرات فرهنگی
در قرون هشتم تا دهم میلادی، وایکینگها تنها جنگاورانی خونریز نبودند؛ بلکه بازرگانانی ماهر بودند که مسیرهای آبی میان بالتیک، دریای سیاه و دریای خزر را میپیمودند. آنان از طریق رودخانههای روسیه امروزی، به سرزمینهای اسلامی چون خوارزم، بغداد و سمرقند دسترسی داشتند.
در مسیر خود، کالاهایی مانند خز، کهربا و شمشیر صادر میکردند و از شرق نقره، ادویه و منسوجات میآوردند. یافتههای باستانشناسی نشان داده که در گورهای وایکینگی، هزاران سکهی نقرهی اسلامی (درهمهای عباسی و سامانی) یافت شده است.
در این میان، حلقهی بیرکا بهعنوان نشانهای از این تبادلات فرهنگی برجسته شد؛ زیرا برخلاف سکهها که صرفاً ابزار تجارت بودند، این حلقه معنایی شخصی و معنوی در خود داشت.
جنس و ساختار حلقه
بررسیهای علمی نشان داده که حلقه از نقرهی خالص ساخته شده و نگین آن از شیشهی رنگی بنفش است — مادهای که در دوران وایکینگها در اسکاندیناوی نادر بوده و معمولاً از شرق وارد میشده است.
فنآوری ساخت چنین شیشههایی در آن زمان در منطقهی شام و بینالنهرین رایج بود. این موضوع، احتمال منشأ شرقی یا اسلامی حلقه را تقویت میکند. افزون بر این، سبک حکاکی حروف نیز با نمونههای کوفی قرن نهم میلادی در عراق و ایران همخوانی دارد.
احتمال تغییر مذهب یا ارتباطات مذهبی
برخی پژوهشگران احتمال دادهاند که صاحب حلقه، زنی مسلمان بوده که در جامعهی وایکینگها زندگی میکرده است. در منابع عربی نیز از حضور بازرگانان و زنان بردهی شرقی در اسکاندیناوی یاد شده است.
با این حال، مدرکی قطعی از تغییر مذهب یا پذیرش اسلام در میان وایکینگها وجود ندارد. محتملتر آن است که این حلقه به عنوان هدیه یا شیء تجاری از شرق به دست آمده باشد.
اما حتی در این صورت نیز، حضور چنین اثری نشاندهندهی احترام یا کنجکاوی نسبت به فرهنگ اسلامی است.
اهمیت باستانشناسی و بازتاب علمی
کشف حلقه بیرکا نقطهی عطفی در پژوهشهای باستانشناسی اسکاندیناوی بود. پیش از آن، تصور میشد وایکینگها ارتباط محدودی با دنیای اسلام داشتهاند. اما این حلقه نشان داد تبادل فرهنگی و فکری میان دو جهان بسیار گستردهتر بوده است.
تحلیلهای متأخر نشان میدهد که در شهر بیرکا، صنایعدستی شرقی، منسوجات ابریشمی ایرانی، و حتی الگوهای هنری با الهام از تزیینات اسلامی رواج داشتهاند.
به این ترتیب، بیرکا نهفقط بندری تجاری، بلکه مرکز تبادل فرهنگی میان اسلام و اروپا بوده است — پلی میان بغداد و بالتیک.
برداشت فرهنگی و رسانهای
در سالهای اخیر، حلقه بیرکا در رسانهها بهعنوان «نماد مسلمان بودن وایکینگها» مطرح شد، اما بسیاری از پژوهشگران با این تعبیر مخالفت کردند. آنان تأکید دارند که گرچه این حلقه نشانهی ارتباط فرهنگی است، اما دلیلی بر تغییر دین نیست.
با این حال، این کشف توجه جهانی را جلب کرد و باعث شد موزهی تاریخ سوئد بخش ویژهای به نام Islam and the Vikings ایجاد کند تا ابعاد گوناگون این تماس فرهنگی را نمایش دهد.
تحلیل تاریخی و نمادین
از منظر تاریخی، حلقه بیرکا نمایانگر پویایی تمدنهاست. این اثر نشان میدهد که فرهنگها نه در انزوا، بلکه در گفتوگو شکل میگیرند. در دوران وایکینگها، مرز میان «شمال وحشی» و «شرق متمدن» به اندازهای که تصور میکنیم پررنگ نبود.
از دیدگاه نمادین، این حلقه را میتوان حلقهی اتصال میان ایمان، تجارت و انسان دانست — اثری که در سکوت خود، از گفتوگوی تمدنها سخن میگوید.
نتیجهگیری
حلقه بیرکا تنها زیوری از نقره نیست؛ این شیء، شاهدی است از گفتوگوی تمدنها در قرون میانه. میان دنیای خدایان نورس و جهان توحیدی اسلام، پلی از نقره شکل گرفته است.
در دل این حلقهی کوچک، جهانی از تاریخ نهفته است — جهانی که نشان میدهد انسانها، از گذشته تا امروز، در پی درک یکدیگر بودهاند.
source