فرانسیس لارنس که تا پیش از این فیلم تحسین‌شده‌ی من افسانه هستم (I am legend) را ساخته است حالا دوباره سری به سینمای دیستوپیایی می‌زند. اما من افسانه هستم کجا و پیاده‌روی طولانی کجا؟ هر چقدر که لارنس وقت صرف I am legend کرده در پیاده‌روی طولانی از پرداخت همه‌ی ریزه‌کاری‌ها دست می‌کشد. اصلا نمی‌توان فکرش را کرد که این قصه قصه‌ی استیون کینگ است و کارگردان‌اش هم کارگردان من افسانه هستم. گویا فرانسیس لارنس به دنبال فیلمی جمع‌وجور و بی‌دردسر در سینمای دیستوپیایی بوده است.

پیاده‌روی طولانی ایده‌ای فرامتنی است، روایتی که گرچه از یک پیاده‌روی بدون خط پایان حرف می‌زند اما در پس‌اش یک جهان سیاسی سیاه کار می‌کند

داستان فیلم در آمریکای چند دهه قبل اتفاق می‌افتد، زمانی که این کشور بعد از یک جنگ جهانی شکوه‌اش را از دست داده و حالا درگیر مشکلات زیادی است. سینمای ژانر محور الگوهای مشخصی دارد، المان‌های آشنایی که مخاطب باهاشان آشنایی دارد و می‌داند درنهایت چه‌چیزی انتظارش را می‌کشد. این سینما به دلیل تکرار ایده‌های ثابت خود گاها مخاطب را دچار ملال می‌کند و اگر در خودش دست به نوزایی نزند، برای ببیننده‌ سینمایی تکراری خواهد بود. فیلم پیاده‌روی طولانی دچار چنین فرجامی شده است، چیز زیادی برای ارائه ندارد و مخاطب‌ خود را ناامید می‌کند.

البته قبل از هر چیز باید این نکته را در نظر گرفت که The Long Walk ایده‌ای به‌شدت فوق‌العاده دارد. از آن یک‌خطی‌هایی که اگر بهشان رسیدگی می‌شد، می‌توانست تبدیل به روایتی فوق‌العاده شود. پیاده‌روی طولانی ایده‌ای فرامتنی است، روایتی که گرچه از یک پیاده‌روی بدون خط پایان حرف می‌زند اما در پس‌اش یک جهان سیاسی سیاه کار می‌کند. فرم و محتوا در این ایده به‌ طرزی دراماتیک روی هم می‌نشینند و مخاطب از اینکه این فیلم جاده‌ای به استعاره‌ای از جهان متزلزل بعد یک جنگ جهانی تبدیل شده است لذت می‌برد.

source

توسط elmikhabari.ir