تا حالا شده بعد از دیدن یک فیلم ابرقهرمانی تاریک و جدی مثل «بتمن» مت ریوز، با خودتان بگویید: «خب، همه اینها عالی بود، ولی دلم لک زده برای یکم دیوونگی و رنگ و لعاب!»؟ من دقیقاً این حس را میشناسم. انگار سینما گاهی فراموش میکند که ریشه این داستانها، نقاشیهای رنگارنگ و تخیلات بیپروای روی کاغذ بوده است.
حالا که جیمز گان سکاندار دنیای جدید دیسی (DCU) شده، بوی تغییر به مشام میرسد. او کسی است که عاشق شخصیتهای عجیب، طرد شده و حتی مضحک است. اگر فکر میکنید جوکر خطرناکترین دشمن بتمن است، صبر کنید تا با لیستی که امروز برایتان آماده کردهام آشنا شوید. ما در ویجیاتو آرشیوهای خاکخوردۀ عصر نقرهای کمیکها را زیر و رو کردیم تا عجیبترین دشمنان بتمن در دنیای دیسی را پیدا کنیم؛ کاراکترهایی که آنقدر عجیباند که فقط جیمز گان جرات زنده کردنشان را دارد. پاپکورنتان را آماده کنید، چون قرار است وارد دنیای دیوانهوارِ گاتهامِ دهه ۶۰ شویم!
چرا جیمز گان عاشق عجیبالخلقههاست؟
با شروع جدی دنیای دیسی، ما رسماً وارد عصری شدهایم که قهرمانان و شروران عجیبوغریب سینما، فرصتی برای درخشش پیدا کردهاند. اگر بیوگرافی جیمز گان را مطالعه کرده باشید، میدانید که او سلیقهای منحصربهفرد دارد؛ او عاشق «آدمکوچولوهای مسخره» تاریخ کمیکبوک است. تا همینجا هم شاهد بودیم که او شخصیتهای فراموششده و نادیده گرفتهشدهای را از دل تاریخ بیرون کشیده تا به دنیای نوپای دیسی جان ببخشد.
از سریال پیسمیکر که وجود شخصیتهای بیزاری مثل «کایتمن» (Kite Man) و «بت-مایت» (Bat-Mite) را تایید کرد، تا انیمیشن Creature Commandos که خود بر اساس قهرمانان گمنام ساخته شده، دیدگاه خاص گان برای جهان سینماییاش هیچ شباهتی به آن فضای خسته، بیرنگ و رو و سنگینی که دنیای توسعهیافته قبلی دیسی (DCEU) را تشکیل میداد، ندارد.
سوال بزرگ اینجاست که پروژههای آینده چگونه در این دیدگاه جای میگیرند؟ گان به وضوح اعلام کرده که بر خلاف استودیو مارول، قرار نیست فیلمسازان مجبور به رعایت یک «سبک واحد خانگی» باشند. این یعنی خالقان آزادند تا (در حد معقول) هر کاری که دلشان میخواهد انجام دهند. اما اینکه چگونه دیدگاههای هنری متفاوت در کنار هم قرار میگیرند، هنوز مشخص نیست؛ بهخصوص وقتی پای بتمن در میان باشد که قرار است در فیلم آینده The Brave and the Bold ظاهر شود.
از آنجا که مت ریوز مشغول ساخت دنیای تاریک و واقعگرایانه خودش از شوالیه تاریکی است، گان احتمالاً میخواهد نسخه دنیای دیسی را به شکل قابل توجهی متمایز کند. خوشبختانه، تاریخچه بتمن پر از ویلنهای دیوانهواری است که به خوبی در چنین فیلمی جای میگیرند. اکثر این دشمنان پیچیده در دوران «عصر نقرهای» (Silver Age) کمیکها ظاهر شدند؛ دورانی که بتمن بیشتر با موجودات فضایی و جنایتکارانی با قدرتهای ماورایی میجنگید. اگرچه چنین دیوانگیهایی در دهههای ۱۹۵۰ و ۶۰ امری عادی بود، اما برخی از این خلقهای شرورانه واقعاً بیزار و عجیب بودند که آنها را برای پروژه سینمایی گان عالی میکند.
در ادامه، ۵ مورد از عجیبترین دشمنان بتمن در دنیای دیسی را بررسی میکنیم که دیدنشان روی پرده نقرهای سینما آرزوی ماست.
۱. مرد گورخری (Zebra-Man): وقتی علم و مد لباس اشتباه میروند!

ما میدانیم که هیچ شخصیتی برای دنیای دیسی جیمز گان «ممنوع» نیست و تضاد لحنها بخشی از برنامه مدیر استودیوهای دیسی است. این یعنی ممکن است بالاخره شاهد حضور ویلن مورد علاقه رابرت پتینسون، یعنی «پادشاه چاشنیها» (Condiment King) در یک فیلم باشیم. اما این کاراکتر مضحک در واقع متعلق به کمیکهای عصر نقرهای نیست؛ بلکه در اوایل دهه ۹۰ توسط خالقان Batman: The Animated Series، بروس تیم و پل دینی، به عنوان ادای احترامی به آن ویلنهای مضحک خلق شد. آنها قطعاً وقتی پادشاه چاشنیها را خلق میکردند، ویلنی مثل مرد گورخری را در ذهن داشتند.
چرا مرد گورخری در لیست ماست؟
جدا از اینکه او شرط اصلی عصر نقرهای یعنی داشتن یک لباس پوچ و مضحک را برآورده میکند، مرد گورخری یکی از گیجکنندهترین دشمنانی بود که تا به حال در یک کمیک بتمن ظاهر شده است.
- اولین حضور: شماره ۲۷۵ Detective Comics در سال ۱۹۶۰
- نام واقعی: جیکوب بیکر (Jacob Baker)
- قدرت ویژه: دیامغناطیس
بیکر دانشمندی بود که خودش را با دستگاهی تحت تابش قرار داد و اساساً به یک «ضد مگنتو» تبدیل شد؛ او میتوانست هر چیزی را که فلزی نبود جذب و دستکاری کند. آن خطوط سیاه و سفید روی لباسش نشاندهنده چیزی بود که شخصیت به آن «خطوط نیرو» میگفت، شبیه به میدان یک آهنربا. پس از شارژ کردن خود با انرژی از طریق دستگاهش، بیکر با این خطوط نیرو پوشیده شد و بدین ترتیب لقب مرد گورخری را به خود اختصاص داد. ببینید، همه چیز کاملاً منطقی است! (البته با منطق کمیکهای دهه ۶۰).
خالقان همکار بتمن، بیل فینگر و شل بزرگ (Sheldon Moldoff)، مسئول خلق این ویلن بودند که از آن زمان به صورت پراکنده در داستانهای دیگر بتمن ظاهر شده است. اکنون زمان مناسبی است که مرد گورخری به پرده سینما راه یابد، جایی که گان قطعاً میتواند از پوچی منشأ این شخصیت و نام غیرضروری و گمراهکنندهاش برای خلق طنز استفاده کند. تصور کنید بتمن جیمز گان با آن ابهت، جلوی مردی بایستد که شبیه بارکد است و اجسام چوبی را به سمتش پرتاب میکند!
۲. بیگانه (The Outsider): وقتی تراژدی با کمدی ترکیب میشود

یادتان میآید وقتی آلفرد تبدیل به یک مرد سنگی با قدرتهای تلهکینتیک شد؟ احتمالاً نه، چون این خط داستانی بهویژه نامتعادل، خیلی وقت پیش در شماره ۳۵۶ Detective Comics در اکتبر ۱۹۶۶ رخ داد. در واقع، این ماجرا با شماره ۳۲۸ شروع شد، جایی که آلفرد وقتی بتمن و رابین را از مسیر یک تختهسنگ در حال سقوط هل داد، خودش زیر آن له شد و کشته شد.
داستان عجیب بازگشت آلفرد
مدت کوتاهی بعد، این زوج پویا شروع به دریافت پیامهایی از یک جنایتکار مرموز کردند که در نهایت مشخص شد بیگانه (The Outsider) است؛ چهرهای سفید با بدنی شبیه سنگ که فقط یک شلوارک بنفش میپوشید و وسواس انتقام داشت.
این ویلن جدید و عجیب رازی را پنهان میکرد: او در واقع آلفرد بود که توسط پزشک براندون کرافورد از مرگ بازگشته بود. در واقع استفاده از یک تکنیک تابش آزمایشی روی خدمتکار بیچاره، منجر به ظاهر جدید و عجیب او شد.
بتمن چگونه بر این ویلن خاص غلبه کرد؟ با پول، البته! بروس وین هویت واقعی بیگانه را کشف کرد و هزینه درمان او را تامین کرد که در این فرآیند حافظه آلفرد از دوران شرارتش پاک شد. همه چیز بعد از آن به نوعی به حالت عادی برگشت، اگرچه بیگانه در داستانهای آینده حضورهایی داشت، از جمله در خط داستانی «فلشپوینت» (Flashpoint) در سال ۲۰۱۱ که فاجعه باکس آفیس سال ۲۰۲۲ یعنی فیلم «فلش» تا حدی بر اساس آن بود.
آن فیلم DCEU نسخهای از این ویلن را نمایش نداد، بنابراین او هنوز برای دنیای سینمایی ریبوت شده جیمز گان یک گزینه دستنخورده است. اگرچه، شاید این یکی حتی برای استانداردهای جیمز گان هم زیادی عجیب باشد. اما تصور کنید درام و تنش مبارزه بتمن با کسی که عزیزترین شخص زندگی اوست، چقدر میتواند در عین عجیب بودن، احساسی باشد.
۳. پاککن (The Eraser): او واقعاً شما را پاک میکند!

کلیشه «نِردی که تبدیل به قهرمان میشود» در کتابهای کمیک محبوب است که بارزترین نمونه آن داستان پیتر پارکر کتابخوان است که به مرد عنکبوتی دیوارخیز تبدیل میشود. اما درباره کلیشه «نِردی که تبدیل به پاککن انسانی میشود» چه؟ البته وقتی میگویم «کلیشه»، در این مورد منظورم آن تک داستان دیوانهواری است که دقیقاً همین اتفاقات در آن رخ داد.
لنی فیاسکو: مردی که اشتباهات را پاک میکند
شماره ۱۸۸ «بتمن» در دسامبر ۱۹۶۶ شاهد نبرد بتمن و رابین با ویلنی با سر لاستیکی به نام پاککن (The Eraser) بود. روی جلد این شماره، تصویر پاککن را میبینیم که به معنای واقعی کلمه در حال پاک کردن تصویر بتمن و رابین است!
پاککن در واقع نام مستعار لنی فیاسکو (Lenny Fiasco)، همکلاسی سابق بروس وین بود. در دوران دانشگاه، لنی به خاطر اشتباه کردن مداوم و استفاده همیشگی از یک مداد پاککندار شناخته میشد. او همچنین عاشق دختری بود که بروس در نهایت او را به یک مراسم مدرسه برد. طبیعتاً، وقتی این مرد بیچاره دانشگاه را تمام کرد، خودش را به یک پاککن انسانی تبدیل کرد. (منطق کمیک بوکی خالص!).
حیله این ویلن فقط یک لباس دیوانهوار نبود. او توسط عناصر جنایتکار گاتهام استخدام میشد تا تمام شواهد جنایات را با استفاده از کلاه پاککنیاش از بین ببرد. این آنتاگونیست غیرمعمول همچنین کفشهایی مجهز به تیغههای نوکمدادی میپوشید که به دلیلی نامعلوم قادر به پخش گاز خوابآور بودند. متأسفانه، کسبوکارت غیرقانونی او به سرعت توسط بتمن متوقف شد.
من مطمئن نیستم که کسی، حتی جیمز گان، چگونه میتواند ویلنی به این مضحکی را در یک فیلم بگنجاند، اما انجام این کار یک شاهکار خواهد بود. شاید ایده اولیه یک جنایتکار بسیار ماهر در پاکسازی صحنه جرم (مانند فیلمهای نوآر) بتواند افزودنی خوبی حتی برای حماسه بتمنِ مت ریوز باشد، اما با آن کلاه کالباسیشکل، قطعاً خوراک دنیای جیمز گان است.
۴. گاگی (Gaggy): ترسناکتر از آن چیزی که فکر میکنید

جوکر یک ویلن منحصربهفرد است که مدتهاست از ریشههای کمیک بوکی خود فراتر رفته و به تنهایی به یک نماد فرهنگ پاپ تبدیل شده است (علیرغم اینکه شکست تجاری فیلم «جوکر: جنون مشترک» تهدیدی برای پایین کشیدن او از جایگاهش بود). به همین دلیل، او هرگز واقعاً به هیچ نوع دستیار یا همکار جنایتکاری نیاز نداشت تا تأثیرگذار باشد، اگرچه شناخته شده است که گهگاه متحدانی را میپذیرد. هارلی کویین، البته، بارزترین مثال است، اما درباره گاگی چطور؟
اولین دست راست جوکر
کی؟ بله، گاگی! فرد کوتاهقامتی که در شماره ۱۸۶ «بتمن» از نوامبر ۱۹۶۶ دست راست جوکر شد. جلد این شماره بازگشت بزرگ شاهزاده جرم و جنایت را در کنار یک «نوکر خندهدار» نوید میداد.
- نام کامل: گاگسورث ای. گاگسورثی (Gagsworth A. Gagsworthy)
- پیشینه: او دلقکی بود که دستیار جوکر شد و به او کمک کرد چندین سرقت از آثار باستانی ارزشمند انجام دهد.
- قدرت: این شخصیت جیغی با فرکانس بالا داشت که از آن برای دور کردن بتمن و رابین استفاده میکرد.
ماجرای آنها زمانی به پایان رسید که زوج پویا بالاخره موفق شدند گاگی و دوستان جنایتکارش را در حین تلاش برای دزدیدن ساختمان اصلی شهرداری گاتهام دستگیر کنند. اما این پایان کار گاگی نبود، که از آن زمان در چندین خط داستانی کمیک بوک و حتی قسمتی از انیمیشن Batman: The Brave and the Bold ظاهر شده است.
آوردن این شخصیت خاص به DCU به هر شکلِ باسلیقهای دشوار خواهد بود، اما اگر جیمز گان تمام هم و غمش بها دادن به شخصیتهای کمیک بوکی نادیده گرفته شده و کمارزش است، مطمئناً راهی وجود دارد که به دستیار اصلی جوکر فرصتی برای درخشش بدهد. هی، هر چه باشد نمیتواند بدتر از «جوکر ۲» باشد! حضور یک دلقک کوچک و شرور میتواند حس ترسناکی و گروتسک فیلم را چندین برابر کند.
۵. آقای صفر (Mr. Zero): پدرخوانده آقای فریز

عجیب است فکر کنیم که یکی از معروفترین دشمنان بتمن کارش را به عنوان یک ویلن حقهباز عصر نقرهای شروع کرده است. اما این ریشه و پیدایش آقای فریز (Mr. Freeze) است که در وجود تقریباً ۷۰ سالهاش پستی و بلندیهای زیادی را تجربه کرده است.
آرنولد شوارتزنگر ممکن است هیچ پشیمانی از تصویرسازی بدنام و بدش از این ویلن در فیلم «بتمن و رابین» نداشته باشد، اما آقای فریز او یک نقطه پایین انکارناپذیر برای شخصیتی بود که در همان دهه در یکی از بهترین اپیزودهای Batman: The Animated Series رفتار بسیار بهتری با او شد. اما قبل از اینکه هیچکدام از اینها اتفاق بیفتد، این شخصیت در شماره ۱۲۱ «بتمن» در سال ۱۹۵۹ معرفی شد که «جنایات یخی آقای صفر» را به نمایش میگذاشت.
بازگشت به ریشههای یخی
آقای صفر؟ بله، این نام اصلی فریز بود وقتی برای اولین بار ظاهر شد و سعی کرد با محصور کردن بتمن و رابین در بلوکهای یخ، آنها را به «ارزشمندترین جوایز زنده جهان» تبدیل کند. تا زمانی که سریال تلویزیونی «بتمن» در دهه ۱۹۶۰ نام این ابرشرور را تغییر نداده بود، لقب مشهورتر او استاندارد نشده بود. همچنین تا زمانی که انیمیشن شاهکار دهه ۹۰ به او یک پیشزمینه داستانی کامل داد، او لحن تراژیک (تلاش برای نجات همسرش نورا) را به خود نگرفته بود. وقتی برای اولین بار در ۱۹۵۹ ظاهر شد، او فقط یک دانشمند دیوانه با یک تفنگ یخی و علاقه به دزدیدن الماس، یا همان «یخ» در اصطلاح عامیانه، بود.
از آنجا که «بتمن: سری انیمیشنی» به ما چیزی داد که بسیاری آن را منشأ اصلی و قطعی آقای فریز میدانند، اگر قرار است نسخه لایو اکشن دیگری از این شخصیت داشته باشیم، چرا سعی نکنیم کاری را که شوارتزنگر نتوانست انجام دهد، انجام دهیم و برداشتی سبکتر و فانتر داشته باشیم؟ بازگرداندن او به ریشههای آقای صفر راهی جالب برای انجام دقیقاً همین کار خواهد بود. تصور کنید جیمز گان با تمهای علمی-تخیلی دهه ۵۰ و تکنولوژیهای رترو چه فضاسازی محشری میتواند برای این کاراکتر خلق کند.
جمعبندی
دنیای بتمن همیشه بین تاریکی مطلق و جنون رنگارنگ در نوسان بوده است. در حالی که مت ریوز در حال کاوش در سایههای گاتهام است، جیمز گان این فرصت طلایی را دارد تا به ما یادآوری کند که چرا عاشق کمیکبوکها شدیم: چون آنها میتوانند عجیب، غیرمنتظره و کاملاً دیوانه باشند.
اگر شما کارگردان فیلم بعدی بتمن در دنیای DCU بودید، کدام یک از این ویلنها را انتخاب میکردید؟ آیا حاضرید با یک پاککن انسانی بجنگید یا ترجیح میدهید با یک دلقک کوچک جیغجیغو روبرو شوید؟
source