در این بخش با آموزش جملات نشانه (جـ ج) از سری آموزش حروف الفبای کلاس اولی برای گفتن دیکته و املا به کودکان اول دبستانی در سایت ستاره همراه شما والدین گرامی هستیم. سعی کنید با آرامش و به صورت مستمر ابتدا کلمات سخت و آسان با حرف ج،جـ و سپس با استفاده از جملات با حروف ج، این کلمات و جملات را به صورت کتبی و شفاهی با کودک خود تکرار کنید تا به اصطلاح ملکهی ذهن او شود.
بیشتر بخوانید: ۱۴۰ جمله کاربردی با کلمات فارسی کلاس اول دبستان
دیکته با حرف ج
املا با نشانهی (ج، جـ)
- دیشب به جشن ازدواج دخترخالهام رفتیم.
- دخترخالهام تاج زیبایی بر سر داشت.
- من به عروس گفتم: دخترخاله جان مبارک باشد.
- دخترخالهام از دسته گلش یک گل نارنجی جدا کرد و به من داد.
- نزدیک خانهی ما یک مسجد است.
- اسم مسجد کوچهی ما، مسجد الجواد است.
- دیشب در مسجد الجواد جشن بود.
- ما در جشن ولادت امام جواد (ع) به مسجد رفتیم.
- در مسجد به ما شکلات و شربت دادند.
- ما یک جاروبرقی داریم که خانه را با آن جارو کنیم.
- مادربزرگ من با جارودستی خانهاش را مرتب میکند.
- مادربزرگ به مادرم میگوید جاروبرقی من را تنبل میکند.
- مادرم تند تند اتاق من را جارو کشید.
- دیروز من از معلمم یک جامدادی به عنوان جایزه گرفتم.
- جامدادی من بسیار شکل جالبی دارد و به شکل موز است.
- جوجهها جیک جیک میکنند.
- من یک جوجهی نارنجی رنگ دارم.
- جزیرهی کیش در جنوب ایران است.
- گنجشک در آسمان پرواز میکند.
- جواد در شالیزار کار میکند.
- جواد در شالیزارش برنج کاشت.
- مادر جواد جوراب و جارو میبافد.
- جواد یک مرغ، یک خروس و پنج جوجه نارنجی دارد.
- جلال برای گوسفندان غذا میبرد.
- من اُتاق را جارو کردم.
- مردان و زنان در شالیزار برنج میکارند.
- گنجشک و جوجه جیک جیک میکنند.
- اِمام خمینی در جماران زندگی میکرد.
- قزوین نزدیک کرج است.
- من درخت ِ نارنج و سه جوجه را در شالیزار دیدم.
دیکته و جملهسازی با حرف ج
- خلیج فارس بسیار زیبا است.
- جشن پیروزی انقلاب برپا شد.
- پنجرهی مسجد سبز و نارنجی است.
- جلال جواب تمرین را نوشت.
- جانوران زیادی مثل سنجاب در جنگل زندگی میکنند.
- پنج جوجه زیر درخت بازی کردند.
- جوراب برادرم سوراخ شد.
- خانم مدیر به من جایزه یک جامدادی داد.
- آب در سماور میجوشید.
- ده کیلومتری جادهی کرج پلیس ما را جریمه کرد.
- جامدادی دوستم را پیدا کردم.
- مادر آب جوش را در فنجان میریزد.
- در کاسه آجیل سنجد و کنجد ریختم.
- لباس جلال سه جیب دارد.
- مرجان یک جاقلمی هدیه گرفت.
- سارا اتاق را جارو زد.
- جنگل سرسبز پر از درخت است.
- پدر یک جوجه رنگی برای من جایزه گرفت.
- پایم در کفش جا باز کرد.
- جا تر بود و بچه نیست.
- من برای پدرم جا سوییچی خریدم.
- جانا سخن از زبان ما میگویی.
- کارگران جاده را صاف کردند.
- در مسجد جای سوزن انداختن نبود.
- من مادرجانم را بسیار دوست دارم.
- مرجان یک جفت جوراب خرید.
- خدیجه اتاق را جارو زد.
- سنجاب در جنگل زندگی میکند.
- جمال و جلال در مدرسه نماز خواندن را یاد گرفتند.
- من برای آب خوردن از معلم اجازه گرفتم.
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما و کاربران محترم سایت ستاره به اشتراک بگذارید.
source