استودیوی Creative Assembly نام خود را با سری Total War در ذهن بازی‌بازها، به ویژه دوست داران سبک استراتژی، جاودان کرده است. پس از کامیابی‌های نسخه نخست روم، این استودیو بار دیگر سراغ برهه‌‌ای مهم از تاریخ رفت. Medieval‌ ۲ یکی از درخشان‌ترین عناوینی است که در دوران تاریک سده‌های میانه جریان دارد و با اینکه ‌نزدیک به هجده سال از عمر این بازی می‌گذرد، همچنان یکی از بهترین بازی‌ها در سبک خود است. عنوان یاد شده رخداد‌های تاریخی بسیاری را پوشش می‌دهد و شما را در قامت سرباز خدا، از خاور‌میانه تا آمریکا به جنگ با کافران می‌فرستد. پنجه در پنجه شدن با صلاح‌الدین ایوبی، بالدوین چهارم، مغولان و تیمور‌ لنگ تجربه ای بی‌مانند رقم زده و شما را چنان در جهان آن‌ روزگار غرق می‌کند که با گوشت و استخوان سده‌های میانه را درک خواهید کرد. کیفت تجربه هر‌ آنچه گفته شد زمانی دوچندان می‌شود که بدانید Creative Assembly جز در چند‌ مورد، به خوبی از پس ریزه‌کاری‌های تاریخی برآمده و توانسته بازی‌ای درخور و شایسته بسازد. Medieval 2 بهانه خوبی است که اندکی به جهان سده‌های میانه پرداخته و از دید تاریخی‌ و جامعه‌شناختی، به پژوهیدن جنگ‌های صلیبی بپردازیم تا به درک بهتری از بازه زمانی بازی برسیم؛ اما نخست باید تاریخچه‌ای از این جنگ‌ها بازگو شود. جنگ‌های صلیبی به سری جنگ‌هایی گفته می‌شود که از سده یازدهم تا سیزدهم میلادی میان مسیحیان و مسلمانان بر سر کنترل سرزمین مقدس و سرزمین‌های کناری آن در جریان بود.

جنگ صلیبی نخست (۱۰۹۶_۱۰۹۹): این جنگ در پی شکست امپراتوری بیزانس در نبرد ملازگرد و درخواست کمک بیزانسی‌ها از برادران مسیحی خود در باختر آغاز شد. پاپ اوربان دوم فراخوان جنگ داد و مسیحیان توانستند اورشلیم را به دست آورند و پادشاهی اورشلیم، شاهزاده نشین انطاکیه و کنت نشین ادسا را بنیان بگذارند.

جنگ صلیبی دوم (۱۱۴۷_۱۱۴۹): پس از پیروزی مسیحیان در نخستین جنگ، نورالدین‌زنگی توانست ادسا را از چنگ مسیحیان در آورد. پاسخ مسیحیان گسیل نیروهای مسیحی به سوی خاور‌میانه بود که به شکست انجامید ولی ایشان در ایبری، پیروزی‌هایی بدست آوردند.

جنگ صلیبی سوم (۱۱۸۹_۱۱۹۲): این جنگ به رهبری ریچارد شیر‌دل، فردریک بارباروسا و فیلیپ دوم فرانسه برای بازپس‌گیری اورشلیم که در سال ۱۱۸۷ به دست صلاح‌الدین افتاده بود، به پا شد. هرچند مسیحیان در این کار ناموفق بودند، اما توانستند سرزمین‌های ساحلی را بدست بیاورند.

جنگ صلیبی چهارم (۱۲۰۲_۱۲۰۴): این جنگ به دلیل چند ‌دستگی میان مسیحیان و ریاکاری‌های جمهوری ونیز، به غارت قسطنطنیه و زوال بیشتر امپراتوری بیزانس انجامید. این جنگ به تیرگی بیشتر روابط میان مسیحیان خاوری و باختری منجر شد.

جنگ‌های صلیبی پنجم تا نهم (۱۲۱۳_۱۲۷۲): جنگ‌های دیگری بودند که با هدف بدست آوردن اورشلیم بر پا شدند که به شکست انجامید. مسیحیان پیروزی‌هایی بدست آوردند و حتی پس از جنگ صلیبی ششم به دلیل پیروزی دیپلماتیک، اورشلیم را از آن خود کردند، اما نتوانستند در آینده از این پیروزی‌ها پاسبانی کنند‌.

نگاهی به تاریخچه جنگ‌های صلیبی و جریان‌های سیاسی آن - گیمفا

اما چرا اروپاییان تن به چنین جنگهایی دادند؟ چرا هزاران کیلومتر را با پای پیاده سپری کردند تا به اورشلیم برسند؟ آیا این جنگ‌ها سراسر مذهبی بودند؟

برای پاسخ به پرسش بالا باید با نظام اجتماعی و ساختار سیاسی اروپای آن روز آشنا شد. در سراسر آن سال‌های تاریک، فئودالیسم در سراسر اروپا جریان داشت و همه پادشاهی‌ها آن را پذیرفته و با سختگیری، آن را اجرا می‌کردند. فئودالیسم یک ساختار اجتماعی بر مبنای زمین‌داری است که چند عنصر مهم آن عبارتند از:

۱- مالکیت زمین: منبع اصلی ثروت و قدرت در این ساختار، میزان زمین بود به گونه‌ای که هرکس زمینش بیش نیرویش بیشتر!

۲- روابط اجتماعی: رابطه میان فئودال‌ها و کشاورزان بر مبنای وفاداری بود، به گونه‌ای که کشاورزان پس از سوگند وفاداری در برابر لرد (ارباب)، اجازه کار کردن روی زمین‌های او را می‌یافتند. این پیمان وفاداری میان لردها نیز رایج بود و کسانی که نسبت به لرد بزرگ پیمان وفاداری یاد کرده بودند، وسال‌های او می‌شدند.

۳- نظام طبقاتی: ساختار فئودالی، ساختاری است به شدت مبتنی بر نظام طبقاتی؛ در این ساختار پادشاه و اشراف در راس هرم، نجیب‌زادگان در میانه و کشاورزان و رعیت‌ها در پایین‌ترین بخش آن قرار می‌گرفتند.

۴- حکومت‌های محلی و کوچک: این ساختار به دلیل نظام لرد محور، حکومت‌های بسیار کوچک و خود‌مختاری را درون خود بوجود آورده بود که می‌توانستند مستقل از پادشاهی کار کنند؛ برای نمونه روستاها می‌توانستند با یکدیگر وارد جنگ شوند!

پیامد‌های ساختار فئودالی جامعه اروپا را جنگ‌خواه و خشن کرده بود چرا‌ که این ساختار از پایه برای اهداف نظامی پی‌ریزی شده است. فئودالیسم به گونه‌ای طراحی شده که لرد بزرگ در زمان جنگ، از وسال های خود درخواست نیرو می‌کند و این وسال‌ها نیز از وسال‌های خود و بدین گونه ارتشی بزرگ برای جنگ فراهم می‌آید.

نگاهی به تاریخچه جنگ‌های صلیبی و جریان‌های سیاسی آن - گیمفا

شاید با خود بپرسید چگونه می‌توان چنین کرد؟ چگونه می‌توان مردمانی که روزگاری متمدن بوده‌اند را اینچنین به بردگی گرفت و هر زمان که نیاز باشد آنان را به جنگ وادار کرد؟

در حقیقت ۹۰ درصد مردمان اروپای آن زمان رعیت‌هایی بودند که با بیگاری کردن روی زمین‌ها و با گرسنگی روزگار می‌گذراندند؛ ۱۰ درصد دیگر چنان غرق جنگ بر سر زمین‌ها شده بودند که فرصتی برای پیشرفت علمی و اجتماعی بوجود نمی‌آمد.

این جنگ‌ها به نیروی بزرگی نیازمند بود که نظام فئودالی باید آن را تامین می‌کرد، در واقع مردمان آن روز اروپا مدام درگیر جنگ و خونریزی بودند. چیزی به نام دوران کودکی عملا در سده‌های میانه بی‌معنی می‌نمود، چرا که کودکان در سنین ۱۱ تا ۱۵ سالگی، مسئولیت اجتماعی بر دوششان می‌افتاد و به‌سان بزرگسالان باید در این ساختار اجتماعی نقش آفرینی می‌کردند. این کودکان با آرزوی شوالیه شدن و حضور مداوم در میدان نبرد بزرگ می‌شدند و این آرزو برایشان از هرچیزی مهم‌تر بود.

نبود دوران کودکی و خشونت نظام فئودالی، چنان جامعه خشنی پرورش داده بود که هرروز در اروپا جنگی در جریان بود. حتی شعار دادگاه‌ها چنین بود: «باشد که نیرومند‌ترین، پیروز این دادگاه باشد». یعنی حتی خدا و قانون نیز طرف کسانی بود که زمین و نیروی بیشتری داشتند.

در این میان، کلیسا نیز با ورود به جنگ و بدست آوردن زمین توانسته بود به لطف فئودالیسم ثروتی هنگفت به جیب بزند و آتش جنگ را بیش از پیش شعله‌ور سازد. از طرفی کلیسا در آن دوران چنان بر مردم سلطه یافته بود که اروپاییان باور داشتند هر‌چه نیاز داشته باشند، در کتاب مقدس و در اختیار کلیسا است و هیچ نیازی به پیشرفت و اندیشه نیست. قدیس پرستی و درخواست نیاز از قدیسان چنان اروپا را در برگرفته بود که هر ساله هزاران نفر برای دیدن پیکر قدیسان راهی سفر می‌شدند. خرافات و شرایط بد زندگی، ذهن اروپاییان را خشن کرده بود.

جنگ‌افروزی‌های کلیسا، آنان را مستقیما با حاکمیت وارد جنگ کرد و اینگونه بود که اروپا چنان درگیر جنگ شد که روحانیون به ناچار آتش‌بس الهی اعلام کردند؛ به واسطه این فرمان، جنگ در روزهای مقدس و یکشنبه‌ها ممنوع اعلام شد.

فساد اقتصادی کلیسا و رشوه‌پذیری آنان را نیز به این شرایط بیفزایید. بزرگان و نژادگان اروپا با رشوه‌های هنگفت تلاش داشتند نزدیکان خود را به مقام اسقف برسانند و این رشوه‌ها کلیسا را بیش از پیش نیرومند و ثروتمند ساخت. همانگونه که بالاتر گفته شد، زمین داشتن اصلی‌ترین عامل قدرت در اروپا بود. این زمین‌دوستی، به اندازه‌ای بود که رهبران دینی نیز ترجیح می‌دادند زمین‌دار باشند تا رهبر دینی! برای نمونه پاپ لئون نهم برای پاسداری از ثروت و زمین‌های خود وارد جنگ شده، شکست خورد و راهی زندان شد! این بدین معنی است که حتی پارسا‌ترین اروپایی نیز دوک بودن را بیش از مقام پاپ موثر می‌دانست. در واقع هیچ‌چیز به اندازه ثروت این مردان خدا را خشنود نمی‌ساخت و در بازی Medieval 2 نیز می‌توانید با پول آنان را برده خود کنید؛ به عبارتی می‌توانید Papal States را به Pupet States تبدیل کنید.

اما وضعیت در خاور اروپا بسیار بهتر بود. بیزانسی‌ها به واسطه تمدن رومی‌یونانی و ثروت بیشتر، شرایط بسیار بهتری از مسیحیان باختری داشتند. آن دسته از غربیانی که به بیزانس سفر کرده بودند، از شکوه و امکانات آن سخن ‌بر زبان می‌آوردند. طبقه متوسط بیزانس که شامل تاجران و صنعتگران می‌شد، وضعیت زندگی بهتری از دوک‌های اروپایی داشتند و این برای غربیانی که دغدغه‌شان قرصی نان بود، باورکردنی نبود.

رابطه میان بیزانسی‌ها و اروپاییان، با سنگ اندازی کلیساها وخیم شد. تلاش کلیسای کاتولیک برای نفوذ به کلیساهای خاوری در پایان به جدایی بزرگ انجامید و رابطه میان غرب و شرق به تیرگی گرایید. از طرفی شهر مقدس اورشلیم که اکنون در تصرف مسلمانان بود، به اندازه کاتولیک‌ها برای ارتدوکس ها مهم نبود که باعث جدایی هرچه بیشتر این دو گروه مسیحی از یکدیگر شد.

البته روزهای درخشش امپراتوری همیشگی نبود و در شرایطی که شکوه بیزانس به دلیل درگیری های داخلی و جنگ با سلجوقیان مسلمان رو به زوال بود، به زودی فراخوانی بزرگ مسیر تاریخ را برای همیشه دگرگون می‌ساخت.

وضعیت جامعه مسلمانان چگونه بود؟

مسلمانان به مراتب وضعیت بهتری نسبت به مسیحیان داشتند و زندگی آنان آسوده‌تر و کیفیت زندگی ایشان در مقایسه با اروپاییان بالاتر بود. این جلو افتادگی مسلمانان دو دلیل داشت: دانش و اقتصاد.

دانش مسلمانان به اندازه‌ای ترقی کرده بود که در آینده مسیحیان با به کارگیری این دانش توانستند رنسانس را رقم بزنند. در واقع، بخش بزرگی از این پیشرفت علمی وامدار دانشمندان ایرانی‌ای است که پس از یورش بیگانگان و خرد شدن غرور ملی ایرانیان، با تلاش و کوشش بسیار می‌خواستند باری دیگر ایران را آباد و شکوفا سازند. اندیشمندانی که در همه زمینه‌ها پیشرفت علمی به ارمغان آوردند و بسیار زودتر از اروپاییان، به کشفیاتی دست یافتند که جهان را برای همیشه دگرگون ساخت.

نگاهی به تاریخچه جنگ‌های صلیبی و جریان‌های سیاسی آن - گیمفا

در زمینه اقتصادی، مسلمانان به دلیل رونق تجارت و بازرگانی و از سویی دیگر پیشرفت در زمینه‌های آبیاری و کشاورزی دست بالاتر را نسبت به اروپاییان داشتند. در واقع گستردگی بیشتر سرزمین مسلمانان و حاصلخیزی آن، ثروت و رفاه زندگی ایشان را نسبت به اروپاییان غیرقابل مقایسه می‌کرد. تجارت در اروپای آن روزگار چندان پیشرفته نبود مگر در نواحی شمال ایتالیا که جمهوری ونیز و دوک نشین میلان بدان می‌پرداختند.

اما این جغرافیای پهناور اسلام، به واسطه تنش سیاسی و جنگ مذهبی شیعه‌ و سنی چندپاره و شامل چندین حکومت از جمله سلجوقیان، فاطمیان و ایوبیان بود. نقش روحانیون مسلمان در زندگی مردم به شدت موثر بود و می‌توان گفت در مقایسه با نفوذ کلیسا بر مسیحیان چیزی کم نداشت.

و اما جرقه جنگ چگونه زده شد؟

در پی گسترش سرزمین‌های سلجوقیان و هم‌مرز شدن ایشان با امپراتوری بیزانس، نبرد ملازگرد درگرفت که در پی آن بیزانسی‌ها به شدت از سلجوقیان شکست خوردند و بخش بزرگی از سرزمین‌های خودرا از دست دادند. به دلیل این شکست، هژمونی و نیروی امپراتوری به شدت کاسته شد.

این رخدادها باعث شد امپراتوری از برادران مسیحی خود در باختر درخواست کمک کند و پاپ اوربان دوم که در پی گسترش نفوذ مذهبی و سیاسی کلیسای کاتولیک در خاور‌ زمین بود، با این درخواست موافقت و مسیحیان را به سوی شهر مقدس روانه کرد. جامعه مسیحیان هم که تشنه جنگ بودند با شوقی وصف‌ناپذیر این دعوت را لبیک گفته و با دلی آکنده از احساس، راهی سرزمینی شدند که مسیح در آنجا به صلیب کشیده شده بود.

پاپ با وعده‌های مذهبی و مالی مردم اروپا را به جنگ فراخواند، او گفت:

نژادی نفرین شده و بیگانه با خدا، اورشلیم را به آتش کشیده و مردم را با انواع شکنجه کشته‌اند. خداوند بیش از همه و پیش از همه به شما جنگاوری و نیرو بخشیده است تا کمر کسانی را که در برابر شما ایستادگی می‌کنند بشکنید.

پاپ سپس مردم را به مال و زمین در اورشلیم وعده داد. اینگونه بود که جنگی بزرگ آغاز شد و جهان تا سالیان سال درگیر آن بود.

پس‌افکند جنگ‌های صلیبی:

  1. تقویت هویت دینی مسلمانان و مسیحیان: جنگ‌های صلیبی، جهان مسیحیت را بر ضد اسلام و مسلمانان را بر ضد مسیحیان متحد و به همه ایشان هویتی دینی بخشید. صلاح‌الدین ایوبی به عنوان نماد جهاد در برابر مسیحیان شناخته می‌شد.
  2. افزایش تنش‌های دینی: بر کسی پوشیده نیست که این جنگ‌ها کینه‌ای همیشگی در دل دوطرف بوجود آورد و تاثیراتش تا به امروز نیز حس می‌شود؛ این کینه‌ها میان مسیحیان ارتدوکس و کاتولیک نیز بوجود آمد.
  3. تقویت پادشاهی‌های مسیحی: برخی پادشاهان از جمله ریچارد‌شیردل، فیلیپ دوم و فردریش دوم به دلیل پیروزی‌ها و جنگاوری‌های خود در جنگ‌های صلیبی توانستند بنیان حکومت خودرا پایدارتر کنند.
  4. زوال امارت‌های اسلامی: به دلیل چند‌ دستگی و جنگ‌های مذهبی، تنش سیاسی در سرزمین‌های اسلامی افزایش یافت و این قدرت‌ها زوال گرفتند و به مرور سرزمین‌های اسلامی درگیر جنگ‌های پرشماری شدند.
  5. جابجایی دانش: مسیحیان توانستند دانش ایرانی‌اسلامی را به سرزمین‌های خود انتقال دهند و با بهره بردن از این گنجینه به سوی رنسانس گام بردارند و با طی کردن انقلاب صنعتی، جهان مسیحیت و اروپا را قدرت‌های دنیای مدرن سازند.

در این نوشتار تلاش شد به شکلی کوتاه و روان، جنگ‌های صلیبی مورد کاوش قرار بگیرد تا اگر هوس Total War: Medieval 2 یا بازی‌ای دیگر مربوط به سده‌های میانه به سرتان زد با جهان آن روزگار آشنایی بیشتری داشته باشید.

source

توسط elmikhabari.ir