فرنچایزهای زیادی وجود دارند که بهبود آنها برای نسخههای بعدی غیرممکن به نظر میرسید. در این میان، عنوانی مانند Silent Hill 2 از هر نظر نسخه قبلی خود را بهبود داد و از آن پیشی گرفت. از سوی دیگر، Resident Evil 4 استانداردهای جدیدی را برای ژانر وحشت بقا ایجاد کرد. اما مواردی نیز وجود دارد که سازندگان هرگز نتوانستند از بازی اول پیشی بگیرند؛ امروز قصد داریم به برخی از این آثار بپردازیم.
پیش از هر چیز، باید به یک نکته مهم اشاره کنیم؛ اگر یک بازی چندین دهه پیش با کمترین هزینه و مدت زمان توسعه ساخته شده باشد و بعد از سالها یک تیم بزرگ با بودجهای قابل توجه روی ادامه آن کار کرده باشد، بنابراین این دنباله احتمالاً بسیار بهتر ظاهر خواهد شد. با این وجود، برخی از فرنچایزهای قدیمی با در نظر گرفتن دنبالهها، اسپینآف، پیشدرآمد و نسخههای ریمیک، هرگز در حد بازی اول خود ظاهر نشدند.
صرف نظر از اینکه فرنچایزهای موجود در این مطلب تا چه حد خوب یا بد ظاهر شدند، میتوان گفت نسخه اول بهترین بازی سری است.
۱۰. Serious Sam
در اوایل دهه ۲۰۰۰ سری بازیهای اکشن اول شخص Deus Ex ،Halo و Half-Life بیشتر روی داستان، استراتژی و تکمیل اهداف تمرکز کردند. در این میان، استودیوی Croteam در سال ۲۰۰۱ یک بازی شوتر اول شخص تحت عنوان Serious Sam را منتشر کرد.
این بازی با اکشن فوقالعاده خود، یک نامه عاشقانه به طرفداران سری Doom و Duke Nukem 3D تلقی میشد. Serious Sam چالشی عالی، گیمپلی اکشن محور و نبردهای جذاب و هیجانانگیزی را به بازیکنان ارائه داد.
نسخه بعدی تحت عنوان Serious Sam: The Second Encounter منتشر شد و تقریباً مشابه بازی اول به نظر میرسید. سپس Serious Sam 2 در سال ۲۰۰۵ در دسترس قرار گرفت، اما فضای متفاوتی را نسبت به دو نسخه قبل ارائه داد و بیشتر به یک اثر کودکانه و کارتونی شباهت داشت. Serious Sam 3: BFE نیز علیرغم نزدیک بودن فضای آن به دو نسخه اول، به دلیل محیطهای بسته و کمبود معما، تجربهای خستهکننده بود.
سازندگان هرگز نتوانستند از نسخه اول فراتر بروند. Serious Sam 4 نیز اثر موفقی نبود و از عدم فاقد خلاقیت رنج میبرد.
۹.Crackdown
بازی Crackdown پس از عنوان مورد انتظار Halo 3، برای Xbox 360 منتشر شد و توانست نظر منتقدین را به خود جلب کند.
علیرغم اینکه کنسول Xbox 360 سالهای اولیه و آغازین خود را سپری میکرد، اما جای پیشرفت وجود داشت و به نظر میرسید که یک دنباله برای Crackdown میتواند همه چیز را به سطح بعدی برساند. انتظار میرفت بازی دوم با حل مشکلات داستانی و ارائه یک خط روایی طولانیتر، از اثر اول فراتر برود و آن را به فرنچایزی موفق همانند Halo و Gears of War تبدیل کند. اما متأسفانه این سری نتوانست در بازیهای بعدی به مانند نسخه اول موفق شود، به طوری که نسخه سوم سقوط کامل این فرنچایز را رقم زد. باور کردن این موضوع برای طرفداران بسیار سخت بود که چنین اثر ضعیفی (Crackdown 3) با وقفه ۹ ساله نسبت به نسخه دوم منتشر شده است.
۸. The Walking Dead
استودیوی Telltale سالهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. این استودیو تحت تاثیر بازسازی ساختار خود قرار گرفت و حتی مقطعی در آستانه تعطیلی قرار داشت. با این حال، این توسعهدهنده توانست خود را از وضعیت سخت نجات دهد و در حال حاضر روی بازی The Wolf Among Us 2 کار میکند.
عنوان The Walking Dead احتمالاً برجستهترین اثر Telltale محسوب میشود. طی داستان این عنوان، بازیکنان باید تصمیمهای سخت را اتخاذ کنند و همواره شاهد به چالش کشیده شدن وجدان خود باشند.
The Walking Dead نه تنها بازی درخشانی به حساب میآید، بلکه یک داستان زیبا را به لطف روایت خوب، موسیقی متن قوی و اجراهای قدرتمند ارائه میدهد. پیوند و ارتباط میان لی و کلمنتاین بسیار جذاب و قابل توجه است و مخاطبان با آن همذاتپنداری میکنند. پس از موفقیت این عنوانِ سریالی، یک بازی فرعی و سه دنباله برای آن منتشر شد.
گرچه دنبالههای The Walking Dead بر انتخابهای سخت و تضاد شخصیتها متمرکز هستند که به نوع خود موارد مثبتی محسوب میشوند، اما هیچ یک نتوانستند حس و حال نسخه اول را تداعی کنند. دنبالههای این فرنچایز ارزش تجربه را دارند، اما بازیکنان نباید از آنها انتظار سطح کیفی فصل اول را داشته باشند.
۷. Dead Rising
شرکت کپکام در سال ۲۰۰۶ یک بازی زامبیمحور متفاوت به نام Dead Rising را عرضه کرد. این بازی تفاوت زیادی با سایر آثار زامبیمحور داشت و به جای ترساندن بیشتر روی سرگرمی متمرکز بود. شما در این عنوان میتوانید زامبیها را با انواع و اقسام روشها و سلاحهای مختلف و عجیب و غریب نابود کنید.
نسخههای بعدی Dead Rising تعادل بین ترس و کمدی را از دست دادند. تصمیمات سازندگان موجب شد تا در توسعه دنبالهها، از عناصر اصلی غافل شوند که این امر منجر به داستانهای ضعیف، مشکلات عملکردی و اشکالات بصری شد. اگرچه بازیهای بعدی این سری همچنان لحظاتی هیجانانگیز در خود دارند، اما این موضوع گیمپلی ضعیف را توجیه نمیکند. Dead Rising را همچنان میتوان یک آیپی موفق قلمداد کرد، اما اگر عناوین بعدی روی همان ارزشهای نسخه اول تاکید داشتند، میتوانستند بهتر ظاهر شوند.
۶. Deus Ex
Deus Ex یک سری بازی Immersive Sim در سبک نقشآفرینی آیندهنگرانه به حساب میآید. نسخه اول این فرنچایز اثری فوقالعاده است که به خاطر ماهیت تکرارپذیر خود تحسین میشود. بازیکنان میتوانند مسیرهای متناوب را پیش بگیرند، ماموریتها را به روشهای مختلف تکمیل کنند، درختهای گفتوگوی مختلف را کشف نمایند و با چندین پایان مختلف روبهرو شوند.
دنباله این بازی، تحت عنوان Deus Ex: Invisible War، علیرغم داشتن کیفیت داستانی خوب و صداگذاری قابل توجه، نتوانست به اندازه نسخه اول موفق ظاهر شود. خوشبختانه بازی سوم به نام Deus Ex: Human Revolution چیزهای زیادی را به بازیکنان ارائه داد. داستانهای درهم تنیده، گیمپلی پویا، گرافیک عالی و صداگذاری تحسینبرانگیز از ویژگیهای مثبت آن بودند.
آخرین نسخه سری، یعنی Deus Ex: Mankind Divided، نیز اگرچه اثر مطلوبی محسوب میشود، اما به دلیل داستان نه چندان درگیرکننده، نویسندگی کم عمق و گنجاندن پرداخت درونبرنامهای، نتوانست در حد و اندازههای Human Revolution و نسخه اول ظاهر شود.
۵. Banjo-Kazooie
اولین بازی از فرنچایز Banjo-Kazooie در سال ۱۹۹۸ برای نینتندو ۶۴ منتشر شد. این اثر پلتفرمر با داشتن ویژگیهای جذاب توانست توجه بازیکنان را به خود جلب کند. استودیوی Rare در سال ۲۰۰۰ دنباله آن را تحت عنوان Banjo-Tooie عرضه کرد. اگرچه این بازی به دلیل مراحل وسیع و ارائه معماهای هوشمندانه مورد تحسین قرار گرفت، اما به دلیل کنار گذاشتن برخی ایدههای تکاملی و مشکلات فنی نتوانست در حد انتظارات ظاهر شود.
ویژگی Stop ‘N’ Swop به طور کامل کنار گذاشته شد و حذف آن برای طرفداران مانند یک خیانت به نظر میرسید، زیرا این مورد بزرگترین نقطه فروش Banjo-Tooie بود.
اخرین نسخه این مجموعه به نام Banjo-Kazooie: Nuts & Bolts در سال ۲۰۰۸ برای Xbox 360 منتشر شد. این بازی به دلیل تمرکز روی رانندگی، از بخش پلتفرمینگ فاصله گرفت. با این حال، بخشهای مسابقهای بسیار سرگرمکننده بودند. Nuts & Bolts اثری است که ارزش تجربه را دارد، اما در مقایسه با نسخه اول در جایگاه پایینتری قرار میگیرد.
۴. Golden Sun
Golden Sun یک بازی در سبک نقشآفرینی نوبتی است که داستانی جذاب، شخصیتپردازی مطلوب، نقشهای با ساختار زیبا، موسیقی متن فوقالعاده و تعداد زیادی از باسهای حماسی را به مخاطبان ارائه میدهد.
موردی که Golden Sun را متمایز میکند، سیستم Djinn آن است. شما در بازی موجوداتی به نام Djinn را پیدا میکنید و سپس میتوانید همراهان خود را به این Djinnها مجهز کنید تا خط سلامتی، قدرت و جادوی آنها افزایش یابد. علاوه بر این، قهرمانان میتوانند از Djinn برای احضار هیولاهای قدرتمند در نبردها استفاده کنند.
دنبالههای Golden Sun اگرچه عناوین خوبی محسوب میشوند، اما ویژگی منحصر به فرد نسخه اول را ندارند. در بازی Golden Sun: The Lost Age زمان زیادی طول میکشد تا دو خط اصلی داستان با هم ادغام شوند. همچنین این مورد که بازیکنان باید دادههای بازی اول را با استفاده از یک سیستم رمز عبور مضحک به بازیهای بعدی منتقل میکردند تا تجربه کامل را به دست بیاورند، به مانند یک کابوس مطلق بود.
۳. Metroid Prime
سری Metroid Prime در ابتدا کار خود را به عنوان یک بازی پلتفرمر Side-Scrolling شروع کرد و سپس به یک شوتر اول شخص تبدیل شد. همچنین این پروژه توسط Retro Studios، یکی از زیرمجموعههای نینتندو که پیش از این هرگز یک بازی ویدیویی نساخته بود، توسعه یافت. پس از اخراج نیمی از توسعهدهندگان (از جمله مدیرعامل)، به نظر میرسید که این عنوان برای شکست آماده شده است.
برخلاف احتمالات و انتظارات، Metroid Prime بسیار موفق ظاهر شد و تقریباً تمام جوایز را در آن سال از آن خود کرد. با توجه به فضای پرتنش، گیمپلی نوآورانه، موسیقی متن فراگیر، نبردهای پر سر و صدا و تمرکز بر کاوش، میتوان گفت که این بازی در اکثر زمینهها حتی از Super Metroid فراتر میرود.
اگرچه انتظارات برای نسخههای جدید این سری همواره بسیار بالا بوده است، اما هر کدام فقط در مورد خاصی بهبود پیدا کرد. Metroid Prime 2: Echoes المان Backtracking و بازگشت به مناطق قبلی برای پیشروی را به حداقل رساند و باعث شد تجربه کمتر خستهکننده شود. Metroid Prime 3: Corruption دارای طیف متنوعتری از باسها بود و تاکید بیشتری بر برجسته کردن شخصیتها داشت.
اگرچه دنبالههای Metroid Prime بازیهای بسیار خوبی محسوب میشوند، اما فاقد عظمت و تاثیرگذاری نسخه اصلی هستند. سه بازی اخیر این سری فوقالعاده هستند، اما اولین آنها همچنان دست نیافتنی به نظر میرسد.
۲. BioShock
BioShock توسط 2K Games در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و به لطف گرافیک زیبا، گیمپلی جذاب و داستان گیرا توجه همگان را به خود جلب کرد. اما چیزی که این بازی را منحصر به فرد میکرد، فضاسازی جذاب و نفسگیر، اجراهای قدرتمند، انتخابهای اخلاقی درگیرکننده و روایتی قابل تامل بود. پس از موفقیت قابل توجه این بازی، ساخت دنباله آن در دستور کار قرار گرفت.
با این حال، BioShock 2 فاقد پیچیدگی نسخه اصلی بود. اگرچه Big Daddy یک شخصیت مهم در این فرنچایز است، اما حضور او به عنوان شخصیت اصلی در نسخه دوم، به مانند یک رویکرد نابجا به نظر میرسید. خوشبختانه BioShock Infinite به بازیکنان داستان پیچیده دیگری را ارائه داد که روح نسخه اصلی را بدون تقلید از آن در خود داشت.
با این حال، BioShock Infinite ایراداتی مانند نبردهای تکراری را در خود داشت. البته، هیچ یک از این ایرادات مانع از این نمیشود که بگوییم عنوان مذکور یک اثر به یادماندنی نیست که حتی پس از گذشت بیش از یک دهه از انتشار، تجربه آن جذاب است. با این حال، میتوان گفت که نسخه اول BioShock بهترین بازی این سری محسوب میشود.
۱. Star Wars: Knights of the Old Republic
بازی نقشآفرینی Knights of the Old Republic که توسط استودیوی BioWare توسعه یافته است، یکی از بهترین عناوین ساخته شده از دنیای Star Wars به شمار میآید. از آنجایی که این پیش درآمد هزاران سال قبل از وقایع فیلم اول اتفاق میافتد، محدود به افسانههای Star Wars نیست و این امکان را به شما میدهد که داستان را به روشهایی که قبلاً دیده نشده بود، پیش ببرید. اثر مذکور دارای داستانی عظیم، مجموعهای بزرگ از شخصیتهای جذاب و کهکشان وسیع برای کاوش است.
به لطف نویسندگی جذاب، تمرکز بر درگیری شخصیتها و پیچشها، به راحتی میتوان متوجه شد که چرا Knights of the Old Republic به عنوان بهترین بازی ساخته شده از فرنچایز Star Wras در نظر گرفته میشود. اعلام ساخت دنباله این بازی با توجه موفقیت آن تعجبآور نبود. نسخه دوم با یک سال فاصله و در اواخر ۲۰۰۴ توسط استودیوی Obsidian منتشر شد. عجله در ساخت این نسخه، تا حدودی مشهود بود و داستان، شخصیتها و مبارزات به مانند بازی اول جذاب نبودند.
در سال ۲۰۱۱ یک بازی MMORPG از دنیای Star Wars به نام The Old Republic توسط بایوور و EA منتشر شد و در آن زمان به عنوان پرهزینهترین بازی ویدیویی لقب گرفت. با در نظر گرفتن اینکه عنوان مذکور یک میلیون پلیر در سه روز به دست آورد و هشت DLC در دهه گذشته برای آن منتشر شد، شکی نیست که موفقیتی بزرگ بوده است.
بازی The Old Republic علیرغم سرگرمکنندگی، از نظر داستان یا شخصیتپردازی با نسخه اصلی همسطح نیست و بدون شک نسخه اول Knights of the Old Republic بهترین بازی این مجموعه محسوب میشود. در حال حاضر ریمیک بازی اول توسط Saber Interactive مراحل توسعه خود را طی میکند و امیدوار هستیم که این بازسازی بتواند به ویژگیهای مهم نسخه اصلی وفادار بماند.
source