نقش‌هایی که بازی می‌کنیم: از تئاتر زندگی تا سریال واقعیت!

راستش را بخواهید، همه ما در زندگی روزمره، ناخواسته یا خواسته، نقش‌هایی را بازی می‌کنیم. این نقش‌ها گاهی برای بقاست، گاهی برای جلب رضایت و گاهی هم برای پنهان کردن “خودِ واقعی”مان. فرض کنید در یک دورهمی خانوادگی هستید، ممکن است نقش فرزند مطیع را بازی کنید. در محل کار، ناگهان تبدیل می‌شوید به کارمند جدی و متعهد. با دوستان صمیمی‌تان، نقش رفیق بامعرفت و شوخ‌طبع را ایفا می‌کنید. این چندگانگی شخصیت، تا حدی طبیعی و حتی لازم است، اما سوال اصلی اینجاست: تا چه حد این نقش‌ها با خود واقعی شما فاصله دارند؟

چرا نقش بازی می‌کنیم؟ پرده‌برداری از انگیزه‌های پشت صحنه!

شاید با خودتان بگویید: “خب، چه اشکالی دارد؟ بالاخره باید با هر کس مطابق خودش رفتار کرد!” این حرف تا حدی درست است، اما بیایید عمیق‌تر شویم و ببینیم ریشه‌های این نقش‌آفرینی‌ها کجاست:

  • کسب تأیید و پذیرش: یکی از قوی‌ترین انگیزه‌ها برای نقش بازی کردن، میل به تأیید شدن توسط دیگران است. می‌خواهیم دوست‌مان بدارند، تحسین‌مان کنند و در گروه پذیرفته شویم.
  • اجتناب از تعارض: گاهی نقش بازی می‌کنیم تا از درگیری و بحث و جدل دور بمانیم. مثلاً اگر با عقیده‌ای مخالفیم، ممکن است فقط سکوت کنیم یا تظاهر به موافقت کنیم.
  • حفظ ظاهر و پرستیژ: در جامعه ایرانی، “آبرو” و “حرف مردم” اهمیت زیادی دارد. گاهی برای حفظ ظاهر و پرستیژ اجتماعی، ناچار به نقش‌آفرینی‌هایی می‌شویم که شاید با درونمان همخوانی نداشته باشد.
  • ترس از قضاوت: می‌ترسیم اگر خود واقعی‌مان را نشان دهیم، مورد تمسخر، طرد یا قضاوت قرار بگیریم.
  • عدم خودشناسی کافی: شاید اصلا خودمان هم نمی‌دانیم “خود واقعی”مان چیست! در این صورت، مانند یک بازیگر بی‌تجربه، فقط دیالوگ‌های حفظ شده را تکرار می‌کنیم.

چطور نقاب‌ها را برداریم و خودمان باشیم؟ چهار گام ساده (اما مهم!)

برداشتن نقاب‌ها، کار یک‌شبه نیست. نیاز به شجاعت، خودآگاهی و تمرین دارد. اما می‌توانید از همین امروز شروع کنید:

  • گام اول: شناسایی نقش‌ها:


    • در موقعیت‌های مختلف، به رفتارها و واکنش‌های خودتان دقت کنید.
    • از خودتان بپرسید: “آیا این رفتار، واقعاً از درون من سرچشمه می‌گیرد یا صرفاً واکنشی به محیط است؟”
    • می‌توانید یک دفترچه کوچک داشته باشید و نقش‌های خود را در طول روز یادداشت کنید. (مثلاً: در جمع خانواده، نقش “بی‌تفاوت” را بازی کردم تا کسی کاری به کارم نداشته باشد!)

  • گام دوم: ریشه‌یابی انگیزه‌ها:


    • بعد از شناسایی نقش، از خودتان بپرسید: “چرا این نقش را بازی کردم؟”
    • آیا به دنبال تأیید بودم؟ از چیزی می‌ترسیدم؟ یا فقط عادت کرده‌ام؟

  • گام سوم: پذیرش خود واقعی (حتی با ایراداتش):


    • هیچ انسانی بی‌عیب نیست. مهم این است که خودمان را با تمام نقص‌ها و ویژگی‌های منحصربه‌فردمان بپذیریم.
    • به جای سرزنش خود، با مهربانی با خودتان برخورد کنید.

  • گام چهارم: شروع به ابراز وجود واقعی:


    • لازم نیست یک‌دفعه تمام نقاب‌ها را بردارید. از موقعیت‌های کوچک شروع کنید.
    • مثلاً اگر همیشه در جمع ساکت بوده‌اید، یک‌بار نظر خود را بیان کنید.
    • اگر همیشه به “نه” گفتن عادت ندارید، در یک موقعیت کوچک، نه بگویید.
    • بازخوردها را مشاهده کنید و از آنها درس بگیرید.

خودشناسی: پایان یک نمایش و آغاز یک زندگی اصیل!

خودشناسی، فقط یک مفهوم فلسفی نیست؛ یک راه و رسم زندگی است. وقتی خودتان را بشناسید و با خودتان صادق باشید، زندگی شما از یک نمایش بی‌محتوا به یک داستان جذاب و واقعی تبدیل می‌شود. دیگر نیازی نیست انرژی زیادی صرف حفظ نقش‌ها کنید، بلکه می‌توانید تمام انرژی‌تان را برای رشد و شکوفایی “خود واقعی”تان به کار ببرید.

پس، دفعه بعد که جلوی آینه ایستادید، عمیق‌تر نگاه کنید. آیا چهره‌ای که می‌بینید، بازتاب واقعی درون شماست، یا فقط چهره‌ای است که برای دیگران به نمایش می‌گذارید؟ انتخاب با شماست: بازیگر زندگی خود باشید، یا کارگردان آن!

source

توسط elmikhabari.ir