یکی از نقاط قوت مستند که آن را به‌صورت خلاصه 1971 می‌خوانیم، این است که موسیقی را نه‌صرفاً به‌عنوان سرگرمی، بلکه به‌عنوان یک زبان جهانی و نیرویی فرهنگی برای اعتراض و آگاهی معرفی می‌کند. موسیقی در این مستند هم‌سطح با روزنامه‌نگاری تحقیقی است؛ روایتی بی‌واسطه از حقیقت‌هایی که رسانه‌های رسمی در آن دوران یا سانسور می‌کردند یا نادیده می‌گرفتند. این مستند نشان می‌دهد که چگونه هنرمندانِ آن سال، درد، وحشت، مصیبت و هر آن چیزی که این روزها هم همگی تجربه‌ای غنی از آن‌ها داریم، چون صدایِ زمانه‌شان، با آوایی رسا بیان کردند و ناخودآگاه و خودآگاه، چندین نسل را در تمام نقاط جهانی که موسیقی نقاط اتصال مردم می‌شود، تحت تأثیر قرار دادند.

از نظر ساختاری، مستند 1971 دارای تدوینی پویا و هوشمندانه است. موسیقی هر سکانس را می‌سازد و ریتم روایت به‌نرمی از واقعه‌ای تاریخی به‌قطعه‌ای موسیقیایی می‌لغزد. گفتار متن به‌جای آنکه توصیفی و تحمیلی باشد، حس‌برانگیز و دعوت‌کننده است. انتخاب آرشیوها نیز به‌شدت خلاقانه است؛ تصاویری از استودیوهای ضبط، کنسرت‌های خیابانی، گفت‌وگوهای شخصی، و اعتراضات عمومی، همه به‌هم بافته شده‌اند تا فضایی چندلایه و زنده بسازند.

قسمت اول – ?What’s Happening

مستند با بررسی فضای ملتهب آغاز دهه ۷۰ میلادی، مخاطب را به‌دل جامعه‌ای پر از اعتراض، تحرک و آرمان‌گرایی می‌برد. در بحبوحه جنگ ویتنام، جنبش‌های حقوق مدنی و ترور رهبران سیاسی، موسیقی به‌زبان گویای مردم بدل می‌شود. آثار ماروین گی و جان لنون در کنار صداهای مستقل‌تر، نماینده دورانی‌ هستند که هنرمندان دیگر صرفاً وظیفه سرگرم کردن ندارند، بلکه بازیگران سیاسی و فرهنگی‌ شده‌اند. از همان ابتدا، موسیقی نقش یک راوی بی‌کلام را بازی می‌کند. ماروین گی با آلبوم What’s Going On فضایی خلق می‌کند که تلفیقی‌ است از سول، آراند‌بی و جَز، با تنظیماتی نرم، چندلایه و متفکرانه. استفاده از سازهای آکوستیک، هارمونی‌های آوازی و ریتم ملایم، اما پرتنش، حس تردید و بحران اجتماعی را به‌خوبی منتقل می‌کند. موسیقی در این اپیزود، تعلیقی درونی دارد؛ گویی دائم از خود می‌پرسد و مجبورمان می‌کند بپرسیم: «چه خبر است؟» ⎯دقیقاً همان‌طور که مردم آن سال از خود می‌پرسیدند. در دقایق ابتدایی اولین اپیزود، جایی که ترانه‌ٔ What’s Going On پخش می‌شود، ما هم‌زمان شاهد تصاویری از جنگ ویتنام، اعتراضات دانشجویی، و صحنه‌هایی بی‌کلام از خانواده‌ها در رنج هستیم و در این اپیزود به‌وضوح امضای آصف کاپادیا را می‌توان دید که پنج اپیزود این مستند را کارگردانی کرده است. او با کنار هم قرار دادن آرشیوهای واقعی و انتخاب موسیقی به‌عنوان نیروی محرکه‌ٔ احساس، داستانی می‌سازد که از همان ابتدا حس تعلیق و بحران را منتقل می‌کند ⎯بدون هیچ صدایِ روایی. این دقیقاً همان شیوه‌ای‌ است که در مستند Amy نیز استفاده کرده بود، وقتی موسیقی امی واینهاوس و آرشیوهایش، داستان او را بی‌واسطه روایت می‌کردند.

قسمت دوم – End of the Acid Dream

این اپیزود به‌فروپاشی رؤیای دهه ۶۰، یعنی «رؤیای اسیدی» هیپی‌ها، می‌پردازد. با مرگ موزیسین‌هایی مانند جَنیس جاپلین و جیمی هندریکس، و تیره شدن فضای اجتماعی، موسیقی هم رنگ تاریکی و اضطراب به‌خود می‌گیرد. مستند نشان می‌دهد که چطور امیدهای آرمان‌گرایانه جای خود را به‌نوعی رئالیسم تلخ دادند و گروه‌هایی مانند رولینگ استونز این تغییر را در صدا و ترانه‌های خود بازتاب دادند. در این اپیزود، موسیقی وارد اقلیم تیره‌تری می‌شود. ترکیب سایکدلیک راک با بلوز و ریف‌های خشن‌تر، رنگ صوتی دهه ۷۰ را می‌سازد. ترک‌هایی از ابرگروه‌های چون The Doors و Rolling Stones با استفاده از گیتارهای دیستورشن‌شده، ریورب عمیق و ریتم‌های سنگین، حس فروپاشی و از دست رفتن «رؤیای هیپی» را القا می‌کنند. استفاده از بازتاب‌های صوتی و فضاسازی صوتی آشفته، تداعی‌گر روان‌پریشی جمعی پس از دهه‌ای پر از امید است.

source

توسط elmikhabari.ir