پس از سه سال غیبت، «ونزدی» بازگشته است؛ با همان فضای گوتیک، شخصیتهای عجیبوغریب آشنا و یک معمای جدید برای حلکردن. آیا این همه انتظار ارزشش را داشت؟ حالا وقت آن است که قسمتهای جدید، یعنی نیمهاول فصل دوم Wednesday را بررسی کنیم.

به نظر من حتی بازاریابهای نتفلیکس هم پیشبینی نمیکردند که «Wednesday» تا این حد برای این پلتفرم موفق شود. این سریال از دنیای خانواده آدامز که توسط تیم برتون ساخته شد، به سرعت به یک پدیده جهانی تبدیل شد و رکوردهای بیننده را شکست، به طوری که تنها از فصل اول «Squid Game» عقب ماند. ونزدی به راحتی از دیگر برندهای بزرگ نتفلیکس مثل «Stranger Things» و «Bridgerton» پیشی گرفت و به یک اثر مخاطبپسند و یکی از مهمترین فرنچایزهای این پلتفرم تبدیل شد.
این موفقیت حتی نتفلیکس را هم غافلگیر کرد و به دلیل مشکلات متعدد از جمله اعتصاب نویسندگان و بازیگران و اتهامات علیه یکی از ستارههای سریال، تولید فصل دوم به شدت به تأخیر افتاد. نتفلیکس ما را مجبور کرد سه سال طولانی برای بازگشت غمگینترین نوجوان دنیا صبر کنیم. اما آیا با وجود این وقفه طولانی، ونزدی هنوز هم میتواند با جذابیت عجیب و غریب خود مخاطبان را مسحور کند؟ قطعاً! قسمتهای جدید حتی بیشتر از قبل پر از معماهای جنایی، شخصیتهای جذاب، فضای تاریک و توسعه دنیای سریال برای تولیدات آینده هستند. حداقل نیمه اول فصل دوم Wednesday ارزشی فراتر از نسخه اصلی را دارد.
خوشبختانه، طنز سیاه، فضای فانتزی و کشف تدریجی رازها همچنان جذابیت خود را حفظ کرده و بیننده را درگیر میکند. حالوهوای تاریک و خاص تیم برتون بهسرعت حس میشود و این بار هم با یک معمای جنایی جدید روبهرو هستیم. گورستانها، ساختمانهای متروکه و بیمارستان روانی تنها بخشی از مکانهایی هستند که داستان در آنها جریان دارد. دانشآموختگان آکادمی «نِوِر مور» بازمیگردند و این بار «ونزدی» بهعنوان یک قهرمان مورد استقبال قرار میگیرد (هرچند این شهرت بهسرعت برای شخصیت درونگرای او آزاردهنده میشود). برخلاف فصل قبل، اینبار برادرش «پاگزلی» نیز به مدرسه میآید و والدینش، «مورتیشا» (کاترین زتا-جونز) و «گومز» (لویس گوزمن)، حضور پررنگتری دارند. همچنین چهرههای جدیدی مانند «بَری دورت» (استیو بوشمی) به داستان اضافه شدهاند؛ شخصیتی که اهداف و روشهای عجیبش او را به یکی از عناصر جالب داستان تبدیل میکند.

اما داستان فصل جدید پیرامون این است که تعطیلات تابستانی ونزدی آدامز (جنا اورتگا) به شکار یک قاتل وحشتناک گذشته، اما این «سرگرمی بیضرر» در مقایسه با آنچه در سال تحصیلی جدید انتظارش را میکشد، هیچ است. او این بار تنها نیست، بلکه همراه برادر کوچکترش «پاگزلی» (ایزاک اوردونز) به مدرسه بازمیگردد که مانند عمو فستر (فرد آرمیسن) قدرت کنترل الکتریسیته را دارد. در مدرسه عجایب، قوانین جدیدی تحت نظارت مدیر تازهوارد «بری دورت» (استیو بوشمی) حاکم است. او میخواهد سنتهای قدیمی را که توسط مدیر قبلی کنار گذاشته شده بود، احیا کند، از جمله برگزاری یک جشن بزرگ که برای این منظور به «مورتیشا» (کاترین زتا-جونز) پیشنهاد ریاست بنیاد را میدهد. اما خیلی زود مشخص میشود که سال تحصیلی جدید برای ونزدی پر از کار کارآگاهی خواهد بود.
ونزدی متوجه میشود که یک آزارگر دارد، علاوه بر این یک جنایت هولناک رخ میدهد و رویای از دست دادن دوستش او را وادار میکند تا تمام این معماها را حل کند. اما ونزدی نمیداند که نیروهای شیطانی هم در این ماجرا دست دارند.
فصل دوم Wednesday وقت را تلف نمیکند و پس از معرفی چند شخصیت جدید و روشنشدن روابط بین شخصیتهای قدیمی مثل «انید» و «آژاکس»، بیننده وارد یک توطئه کاملاً جدید میشود که به نظر میرسد خطر آن بسیار بیشتر از فصل اول است. ونزدی از تواناییهای پیشگویانه فوقبشری خود استفاده میکند و متوجه میشود که دوستش در خطر بزرگی است، در حالی که همزمان در حال تحقیق درباره عامل مرگهای مرموز است. علاوه بر این، این نوجوان با یک آزارگر روبرو است که زندگی او را سخت میکند و حتی جان همکلاسیهایش را به خطر میاندازد تا حواس او را پرت کند.

در قسمتهای جدید سریال اتفاقات زیادی میافتد و وقتی داستانهای جداگانه «پاگزلی»، «مورتیشا»، «انید» و دیگر شخصیتهای فرعی را هم اضافه کنیم، هر قسمت مملو از محتواست تا جایی که گاهی حتی فرصتی برای نفسکشیدن باقی نمیماند.
این فصل کمتر روی خود مدرسه تمرکز دارد، اگرچه فضای نوجوانانه همچنان حضور دارد. «انید» که دیگر آن گرگینه کوچک و ترسو نیست، بلکه یک گرگینه بالغ است که عاشق ماجراجویی است و به ونزدی در تحقیقاتش کمک میکند و در این راه جان خود را به خطر میاندازد. اگر به دنبال بخشهای مدرسهای در فصل دوم هستید، میتوانید به ماجراهای «پاگزلی» هم نگاهی بیندازید که باید در واقعیت جدید جا بیفتد، دوستیاش را با «یوجین» حفظ کند و یک دوست جدید پیدا کند که در نهایت به یک حمله کوچک زامبیها منجر میشود.
سریال در فصل دوم با موفقیت شخصیتهای جدیدی را معرفی میکند. پروفسور «اورلوف» با بازی کریستوفر لوید قطعاً میتواند به یکی از شخصیتهای محبوب طرفداران تبدیل شود. ایده این شخصیت به خودیخود تحسینبرانگیز است و وقتی به این اضافه کنیم که او یک معلم قدیمی است، موقعیتهای جالب و در عین حال خندهداری ایجاد میشود. استیو بوشمی هم در نقش مدیر جدید «بری دورت» عالی عمل میکند که بازی خودش را دیکته میکند و با دستکاری دیگران نهتنها برای منافع شخصی، بلکه برای جلوگیری از تکرار اتفاقات سال تحصیلی گذشته تحت مدیریت «لاریسا ویمز» تلاش میکند. همچنین باید از «ایوی تمپلتون» در نقش «اگنس دِمیل» نام برد که حتی از خود ونزدی آدامز هم ترسناکتر است.

البته جنا اورتگا در نقش اصلی خود همچنان میدرخشد و بدون نقص در نقش یک نوجوان مرموز با طنز سیاه ظاهر میشود. اما ونزدی میتواند جنبه گرمتر خود را هم نشان دهد، مخصوصاً در برخورد با «انید» و «دست» (Thing)، و در عین حال سرد و خشک باشد، مثل وقتی که در مقابل مادرش میایستد یا حتی او را به دوئل دعوت میکند.
بنابراین باید قبول کرد بزرگترین نقاط قوت سریال، بازی درخشان جنا اورتگا است که با مهارت بیننده را درگیر ماجراهای خود میکند. طنز سیاه و رفتارهای غیرمعمول او انرژی خاصی به داستان میبخشد. بدون شک، تمام بار داستان روی دوش این بازیگر است. همچنین، «ونزدی» اینبار انگیزه مشخصی برای حل معمای جدید دارد که به داستان جهت میدهد. او با چالشهای جدیدی روبهروست: کنترل قدرتهایش، یک استاکر مزاحم و خانوادهای که اعصاب او را خرد میکنند. رابطه پیچیده او با مادرش نیز بیشتر بررسی میشود و بازی جذاب اورتگا و زتا-جونز این رابطه را به یکی از نقاط قوت داستان تبدیل کرده است. «مورتیشا» سعی دارد از دخترش در برابر خطرات قدرتهایش محافظت کند، اما «ونزدی» این کمک را نمیپذیرد. این موضوع جایگزین درگیریهای عاشقانه ضعیف فصل اول شده و نتیجه بهتری داشته است.
اگرچه سرعت روال داستان سریال بالاست، اما از فرصت برای توسعه دنیای خود استفاده میکند. ما شاهد یک دوئل شمشیربازی هستیم، با اعضای جدید خانواده آدامز آشنا میشویم و جزئیات جدیدی از زندگی «گومز» و عمو «فستر» را کشف میکنیم. همه اینها در فضایی تاریک و منحصربهفرد اتفاق میافتد که حتی بیشتر از فصل اول مورد استفاده سازندگان قرار گرفته است. عناصر منحصربهفرد دیگری هم وجود دارند، مثل انیمیشن استاپموشن که داستان یک نابغه از «نِوِر مور» را روایت میکند یا هیولاهایی که عمداً طراحی ضعیفی دارند.

فصل دوم اِلمانهای ترسناک بیشتری دارد و سعی میکند موضوعات جدید را به عناصر قدیمی پیوند بزند، هرچند این پیوند همیشه موفق نیست. «تایلر» (هانتر دوها)، آنتاگونیست اصلی فصل قبل، بازمیگردد و بهنظر میرسد نقش مهمی در ادامه داستان خواهد داشت. همچنین، ماجرای بیمارستان روانی و رازهای آن، کاملاً با سبک تیم برتون همخوانی دارد و حس ترس و خطر را تقویت میکند. این بخش نهتنها بهعنوان پسزمینه داستان، بلکه بهعنوان بخشی از دنیای عجیب خانواده آدامز عمل میکند. در کل، فصل دوم Wednesday تازگی دارد، اما فضای تاریک و گاهی خیلی تیم برتونی سریال را حفظ کرده است.
در واقع، با حضور پررنگتر تمام اعضای خانواده آدامز در قصه، فصل دوم رنگ و بوی کمدی بارزتری پیدا کرده. و این واقعاً خوب است! هرطور که نگاه کنی، جدیت بیش از حد به چنین پروژهای که آشکارا به فضای کمیک نزدیک است، لطمه میزد. تظاهر به تاریکی و دیالوگهای به اصطلاح عبوس ونزدی چیزی است که در فصل اول گاهی وارد وادی لوس شدن میشد. البته در فصل دوم هم ونزدی به خودش وفادار ماند و همان تهدیدهای بیخاصیت، اخمهای عصبی و تظاهر به «من متفاوتم» را ادامه داد. اما حالا، در کنار بقیه خانواده و شخصیتها، دیگر چندان غیرطبیعی به نظر نمیرسد. سریال بالاخره جوهره واقعی خانواده آدامز را عیان کرده: یک کمدی با طنز سیاه که تاریکی ظاهری فقط محرکی برای خندههایی در مرز ابزورد است.

و اگر «ونزدی» را به عنوان یک بازی کُمدی سبُک از «هری پاتر» با تم گوتیک ببینیم، فصل دوم به مراتب از فصل اول بهتر است، جایی که سازندگان هنوز سعی میکردند جدی به نظر برسند و با روابط عاشقانه بیپایان به تماشاگران زن دل خوش کنند. این فقط یک سرگرمی ساده است و نباید در آن به دنبال معانی عمیق گشت، همانطور که خود ونزدی ممکن بود بگوید: «افکار عمیق مثل قبر هستند: یکبار شروع به کندن کنید، ممکن است تا ابد در آنجا بمانید.»
البته همه چیز گل و بلبل هم نیست، این یعنی بازهم متأسفانه همه چیز بینقص نیست. از همان قسمت اول، شاهد انبوهی از شخصیتها و زیرداستانهای فرعی هستیم که توجه بیننده را از خط اصلی داستان منحرف میکنند. برخی از این بخشها صرفاً برای پرکردن زمان هستند و جذابیتی ندارند. «انید» (اما مایرز) درگیر یک مثلث عاشقانه میشود که قرار است جایگزین رابطههای عاشقانه ضعیف فصل اول باشد، اما این بخش هم چندان جذاب نیست. علاوهبراین، صحنههای دوستانه «ونزدی» و «انید» که در فصل اول جذاب بودند، اینبار کمتر دیده میشوند. همچنین، تعادل بین ماجراهای خانوادگی و مدرسهای بهخوبی رعایت نشده و این موضوع باعث کشدارشدن داستان میشود.

همچنین نمیتوان از تمرکز افراطی بر فمینیسم که شخصیتهای مرد یا شرورند یا احمقهای مفید، ایدههای نیمهتمام مثل مسابقه انسانهای نرمال با افراد دارای قدرتهای فوقالعاده، خطوط داستانی زیاد که بعضی یا بیگانهاند یا فقط پرکننده، ضعفهای آشکار فیلمنامه و تکیه بر تصادفات غیرمنتظره، درون این چهار قسمت به سادگی گذشت. اما نقاط قوتی هم هست: همان مسابقه با انسانهای معمولی (هرچند کوتاه)، جلوههای بصری شامل طراحی لباس و گریم، بازی بازیگران و جهتگیری کمدی.
با وجود تمام کاستیها، «ونزدی» همچنان سریال جذابی است و طرفدارانش را راضی نگه میدارد. به طور کلی Wednesday در چهار قسمت اول فصل دوم به همان خوبی فصل اول است. قطع داستان با یک نقطه عطف باید به سریال کمک کند تا توجه مخاطبان را حفظ کند، به طوری که آنها نهتنها فرصت داشته باشند نظرات خود را به اشتراک بگذارند، بلکه بتوانند درباره رازهای باقیمانده بحث کنند و آنها را حل کنند. اما ارزیابی نیمه اول فصل دوم تا حدی یک اعتبار اطمینان برای کل داستان است، پس فقط میتوان امیدوار بود که در نیمه دوم، سریال ونزدی به همان اندازه قسمتهای فعلی سرگرمکننده باشد.
تنها نگرانی در نیمه اول فصل دوم این است که زود تمام شد. نکند تمام ایدههای ناب در همین چهار قسمت جمع شده باشد. امیدواریم سازندگان آنقدر ذوق داشته باشند که این سطح را حفظ کنند و در قسمتهای پایانی به مدار بیرویه خسته کننده فصل قبل برنگردند. هرچند حتی بازگشت به ریشهها هم بعید است باعث افت ریتم تند و اکشن بشود یا طرفداران را از فصل سوم که مدتهاست وعده داده شده بیزار کند، به خصوص با شایعاتی که میگویند جراحیهای زیبایی جنا اورتگا (بازیگر نقش اصلی) باعث شده ونزدی ترسناکتر از زمان حال به نظر برسد!

نقاط قوت سریال
ونزدی در فصل دوم همچنان با بازی درخشان جنا اورتگا میدرخشد که ترکیب طنز سیاه و عمق احساسی شخصیت را بهخوبی منتقل میکند. فضای تاریک و سبک منحصربهفرد تیم برتون با صحنههای پرتعلیق و معمای جنایی جذاب تکمیل میشود. معرفی شخصیتهای جدید مثل پروفسور اورلوف و مدیر دورت جذابیت داستان را افزایش داده و توسعه دنیای آدامزها با تمرکز بر روابط خانوادگی از دیگر نقاط قوت این فصل است.
نقاط ضعف سریال
سرعت بالای روایت در برخی قسمتها باعث میشود تماشاگر فرصتی برای هضم اتفاقات نداشته باشد. همچنین کاهش تمرکز روی فضای مدرسه نِوِر مور و پرداخت ضعیف یا تمرکز بیجا به برخی زیرداستانها مثل مثلث عاشقانه انید از جمله کاستیهای این فصل محسوب میشود که ممکن است برخی طرفداران را ناامید کند.


source